سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیل های سیاسی روز



افزایش قدرت و نفوذ استراتژیک ایران؛
ژئوپلیتیک منطقه در سال‌های اخیر تغییر کرده و در این میان قدرت و نفوذ استراتژیک ایران روز به روز بیشتر شده و میزان نفوذ قدرت‌های عربی به ویژه عربستان‌سعودی کاهش چشمگیری یافته است و تنها راه‌حل موفقیت‌آمیز و عملی برای حل بحران سوریه و بازگرداندن ثبات و امنیت به منطقه همکاری با ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای است.
"عماریون"- ژئوپلیتیک منطقه در سال‌های اخیر تغییر کرده و در این میان قدرت و نفوذ استراتژیک ایران روز به روز بیشتر شده و میزان نفوذ قدرت‌های عربی به ویژه عربستان‌سعودی کاهش چشمگیری یافته است و تنها راه‌حل موفقیت‌آمیز و عملی برای حل بحران سوریه و بازگرداندن ثبات و امنیت به منطقه همکاری با ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای است.

مؤسسه اروپایی مدیترانه در گزارشی به قلم دکتر سید حسین موسویان دیپلمات و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای سابق ایران و همچنین محقق و پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون آمریکا که اخیراً در شماره یازدهم  سالنامه ۲۱۰۴ این اندیشکده اسپانیایی منتشر شده به بررسی نقش قابل‌توجه ایران در ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه پرداخته است. موسویان در این گزارش عنوان می‌کند که ژئوپلیتیک منطقه در سال‌های اخیر به واسطه برخی تحولات ایجادشده در خاورمیانه تغییر کرده است. شروع بهار عربی و جنگ داخلی در سوریه را باید زمینه‌ساز این تغییرات دانست. اما اقدامات و دخالت‌های غرب، آمریکا، کشورهای عربی خلیج‌فارس، ترکیه و برخی کشورهای دیگر باعث تشدید بحران داخلی در سوریه شد و این موضوع را به یک مسئله امنیتی برای تمامی کشورها تبدیل کرد. در این میان قدرت و نفوذ استراتژیک ایران روز به روز بیشتر و میزان نفوذ قدرت‌های عربی به ویژه عربستان‌سعودی کاهش چشمگیری یافت. در حال حاضر نیز به نظر می‌رسد تنها راه‌حل موفقیت‌آمیز و عملی برای حل بحران سوریه و بازگرداندن ثبات و امنیت به منطقه همکاری با ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای است.


 ■ تغییر ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه با اقدامات نظامی آمریکا از سال ۲۰۰۱ میلادی ■

سرنوشت ژئوپلیتیک منطقه با حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی تغییر کرد و ژئوپلیتیک جدیدی را در منطقه به وجود آمد. دو سال پس از آن واقعه، دولت جرج بوش به عراق حمله کرد. اما این حمله تنها با هدف سرنگونی صدام حسین، دیکتاتور بی‌رحم و غیرقابل‌پیش‌بینی این کشور صورت نپذیرفت بلکه تلاش شد تا از این طریق مسیری برای فروپاشی نظام ایران ایجاد و به تدریج هموارتر گردد. در واقع در پشت نگرش و نوع تفکر سیاست‌گذاران آمریکایی تئوری "اثر دومینو” قرار داشت. «پال ولفوویتز» معاون وزارت دفاع آمریکا و یکی از معماران جنگ آمریکا و عراق در این خصوص معتقد است:«کشور عراق می‌تواند اولین دموکراسی عربی در جهان باشد و قادر خواهد بود بر دو کشور سوریه و ایران و همچنین سایر کشورهای جهان عرب سایه بیفکند.» با این حال، ما به خوبی می‌دانیم که تئوری وی دارای نقایص و کاستی‌هایی بود. در حقیقت با سقوط دو دشمن اصلی ایران یعنی طالبان در شرق و صدام‌حسین در غرب، نفوذ و قدرت ایران با گذشت زمان به طرز فزاینده‌ای تقویت خواهد شد. اما شروع این روند، ابتدا در عراق و سپس در سایر نقاط منطقه، برای آمریکا کاملاً غیرمنتظره و ناگهانی بود.

 

■ دو عامل تأثیرگذار در تغییر ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه ■

اما دو موج عظیم دیگر نیز در منطقه خاورمیانه به وجود آمد که باعث شد ژئوپلیتیک منطقه به طور کلی تغییر کرده و شکل جدیدی به خود بگیرد. اولین موج عظیم منطقه خاورمیانه را باید شورش و قیام‌های صورت گرفته در بخش‌هایی از جهان عرب علیه دیکتاتوری‌های پردوام این منطقه دانست، قیام‌هایی که به بهار عربی معروفند و نقطه آغازین آن قیام‌های کشور تونس در سال ۲۰۱۲ میلادی بود. موج دوم منطقه که تا حدی نیز با الهام از موج اول رخ داد، بروز جنگ داخلی در کشور سوریه بود. این دو رویداد و تحول بزرگ تأثیر بسزایی در ژئوپلیتیک خاورمیانه و حتی سایر مناطق دنیا داشت.

 

■ تلاش قدرت‌های عربی منطقه برای سرنگونی حکومت بشار اسد و کاهش نفوذ ایران ■

از نقطه نظر تاریخی باید گفت که روابط تهران و دمشق تا حد زیادی بر پایه منافع استراتژیکی مشترک بنا نهاده شده است، که یکی از این منافع مشترک خنثی کردن هژمونی و سلطه آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه است. همچنین دو کشور ایران و سوریه به منظور ایجاد تعادل در برابر کشورهای عربی منطقه از یکدیگر حمایت و پشتیبانی می‌کنند، کشورهایی که متحدان آمریکا در منطقه به شمار می‌آیند و رویکرد خصمانه‌ای را در قبال ایران و سوریه پیش گرفته‌اند. با بروز جنگ داخلی در سوریه و بالا گرفتن آتش جنگ در این کشور، بازیگران اصلی منطقه‌ای و همچنین بازیگران فرامنطقه‌ای با انعقاد یک توافق و اجماع ضمنی تلاش کردند از طریق سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه میزان نفوذ و قدرت ایران در سراسر منطقه را تا حد ممکن محدود نمایند.

 

■ بالا گرفتن آتش جنگ در سوریه و حضور بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در این جنگ ■

علاوه بر این، هر یک از اعضاء این ائتلاف به دنبال کسب موقعیت برجسته‌ای در خاورمیانه بودند، موقعیتی که به آنها اجازه می‌داد تا نفوذ بیشتری در منطقه داشته باشند و در نتیجه این امر آنها می‌توانستند منافع خاص خود را محقق سازند. در نهایت جبهه‌ای با حضور غرب (به رهبری آمریکا) به همراه اسرائیل، ترکیه و چندین کشور عربی منطقه (به رهبری عربستان‌سعودی) تشکیل شد تا حکومت بشار اسد برای همیشه و به طور کامل به زیر کشیده شود. در جبهه مقابل نیز دولت سوریه، ایران و روسیه قرار داشتند. تحولات بعدی در سوریه زمینه‌ساز ایجاد پیچیدگی‌ها و رویدادهای بغرنجی شد که برای گروه‌های مخالف بشار اسد بسیار غیرمنتظره بود. از میان این پیچیدگی‌ها تهدیداتی به وجود آمد که دامن تمامی بازگیران حاضر در جبهه اصلی جنگ سوریه را گرفت و موجب ایجاد تفرقه و جدایی میان آنان شد. در ادامه خواهیم دید که هر یک از این تحولات و رویدادها چه نقشی را در این میان ایفا کردند.

 

■ سوریه به عنوان یک مسئله امنیتی برای غرب و آمریکا ■

- آمریکا

دولت آمریکا صراحتاً اعلام می‌کند که "جنگ در سوریه نه تنها کاهش نیافته، بلکه در حال گسترش نیز هست”.[۱] ظهور القاعده و گروه‌های وابسته به آن در سوریه، که خود تهدید مهمی برای آمریکا به شمار می‌روند، باعث شده تا سطح تهدیدات موجود در برابر سوریه به یکباره افزایش یابد و این موضوع به خطری برای امنیت ملی آمریکا تبدیل شود. طبق اظهارات «جانسون»، وزیر امنیت داخلی آمریکا: "سوریه به یک مسئله امنیت داخلی تبدیل شده است.[۲] «جیمز آر. کِلاپر»، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا در گزارش سالانه خود تحت عنوان "ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا از تهدیدات جهانی” خطاب به مجلس سنای آمریکا عنوان می‌کند که: «جنگ داخلی در سوریه فرصت مغتنمی را در اختیار گروه‌های افراطی قرار داد و آنان توانستند مناطق فاقد حکومت را یافته و اقداماتی در جهت بی‌ثباتی دولت‌های جدید و آماده‌سازی حملات علیه منافع غرب صورت دهند.

 

■ دخالت غرب و کشورهای عربی در جنگ داخلی در سوریه و آغاز جنگ نیابتی در این کشور ■

همانطور که باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا طی سخنرانی سالانه خود در مجلس نمایندگان آمریکا در سال ۲۰۱۴ میلادی نیز عنوان کرد، رویکرد آمریکا در سوریه تاکنون بیشتر بر مبنای "حمایت از گروه‌های مخالف و غیر تروریستی در سوریه و درعین‌حال انتظار برای خلع بشار اسد از مسند حکومت” است.[۳] این پروتکل و همچنین نادیده انگاشتن آگاهانه سیاست‌های برخی از متحدان آمریکا در سوریه (عمدتاً عربستان‌سعودی، قطر و ترکیه که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از گروه‌های جهادی سوریه به لحاظ لجستیکی و مالی پشتیبانی می‌کردند) همگی در ایجاد شرایط کنونی و معضل خطرناک ایجادشده در سوریه دخیلند. قابل توجه است که «کلاپر» در بخش دیگری از بیانیه خود، جنگ سوریه را "جنگ نیابتی” توصیف می‌کند که در یک سوی آن ایران و حزب‌الله لبنان و در سوی دیگر آن کشورهای سنی و عرب منطقه قرارگرفته‌اند.

 

■ همکاری با ایران، تنها راه‌حل عملی و موفقیت‌آمیز برای حل بحران سوریه ■

در حال حاضر، عقل سلیم حکم می‌کند که برای حل بحران سوریه هیچ راه‌حل عملی و موفقیت‌آمیزی جز همکاری و تعامل با ایران وجود ندارد. ایران و آمریکا هر دو یک دشمن مشترک دارند و به لحاظ استراتژیک باید از پیشرفت‌ها و دستاوردهای بیشتر گروه القاعده جلوگیری نمایند و این گروه‌های تروریستی را در کشورهای عراق، سوریه و افغانستان به طور کلی ریشه‌کن کنند. بدین لحاظ، معقول است اگر انتظار داشته باشیم که با حل شدن اختلافات میان آمریکا و ایران بر سر برنامه هسته‌ای این کشور، آمریکا در چنین شرایطی همکاری و تعامل خود را با ایران آغاز نماید. در حقیقت، برخی از ناظران بر این باورند که بحران سوریه می‌تواند انگیزه‌های بسیار قوی و کافی را برای آمریکا ایجاد نماید تا مقامات آمریکا و ایران هر چه سریع‌تر بر سر برنامه هسته‌ای این کشور به یک راه‌حل مناسب دست یابند. بنابراین دو کشور خواهند توانست از طریق تشریک مساعی و به شیوه‌ای هماهنگ بر بحران کنونی در سوریه فائق آیند.

 

■ تلاش اسرائیل و لابی صهیونیستی برای توقف روند دستیابی به توافق هسته‌ای ایران ■

- اسرائیل

با روی کار آمدن دولت «حسن روحانی» سیاستمدار میانه‌رو ایرانی، بسیاری از تندروهای اسرائیل و لابی طرفدار اسرائیل در کنگره از دولت آمریکا درخواست کردند تا این دولت سیاست‌های تهاجمی خود نسبت به ایران را متوقف نکند. پس از مکالمه تلفنی تاریخی میان حسن روحانی و باراک اوباما در نوامبر گذشته، به عنوان نخستین ارتباط مستقیم میان رهبران دو کشور پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی، «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر اسرائیل در اظهاراتی حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران را "گرگی در لباس میش” خطاب کرد[۴] و به جامعه بین‌المللی هشدار دارد که فریب سخنان و اظهارات جذاب وی را نخورند. در همین حال، پس از انعقاد توافق موقت ژنو میان ایران و گروه ۱+۵ در نوامبر سال ۲۰۱۳ میلادی که با هدف حل‌وفصل دائمی بحران هسته‌ای ایران صورت گرفت، لابی طرفدار اسرائیل بی‌وقفه تلاش کرد تا از طریق کنگره آمریکا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران وضع و اعمال نمایند که این اقدامات تماماً با هدف از خط خارج کردن مسیر دستیابی به راه‌حل صلح‌آمیز بحران هسته‌ای ایران و توقف کامل آن صورت می‌پذیرفتند. اگر این اقدامات و برنامه‌ها عملی می‌شدند قطعاً نقض آشکار توافقنامه ژنو بودند و یا حتی می‌توانستند به اتمام این توافق منجر شوند.

 

■ شکست اسرائیل در زمینه جلوگیری از انجام مذاکرات میان ایران و آمریکا ■

اسرائیل و لابی آن با شکست بسیار بزرگی در هر دو جبهه مواجه شده‌اند. نخست آنکه آمریکا پیام‌های آشتی‌جویانه تهران را جدی گرفت و پس از سال‌های متمادی جنجال و هیاهو به انجام مذاکرات مخفیانه و آشکار با ایران دست زد و در نهایت اقدامات خود را در چهارچوب گروه ۱+۵ به منظور ایجاد توافق با ایران آغاز کرد. اوباما در این راستا کنگره آمریکا و لابی طرفدار اسرائیل در این کنگره را تهدید کرد که در صورت لزوم تمامی تلاش‌های کنگره و لابی اسرائیل به منظور اعمال تحریم‌های بیشتر و جدید علیه ایران را وتو خواهد کرد و با این حرکت آب سردی بر سر اعضای کنگره و لابی اسرائیل ریخت.

 

■ عدم توانایی اسرائیل در متقاعد نمودن دولت آمریکا به منظور حمله نظامی به سوریه ■

شکست بزرگ دیگری که اسرائیل در این میان تجربه کرد، عدم موفقیت و ناکامی مقامات اسرائیل در متقاعد نمودن دولت اوباما به منظور حمله نظامی به سوریه بود. پیشقدمی ایران و روسیه در مجاب نمودن بشار اسد برای نابودی تمامی زرادخانه‌های تسلیحات شیمیایی این کشور و همچنین مخالفت برخی از کشورهای اروپایی و به خصوص پارلمان انگلیس با حمله نظامی به سوریه، باعث شدند تا باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا نتواند گزینه‌های نظامی را برای حل بحران سوریه دنبال کند. در نتیجه این تحولات، اسرائیل منزوی شد و دیگر قادر نبود تا سیاست‌های تهاجمی خود در قبال ایران را دنبال کرده و آنها را محقق سازد. با گسترش جنگ سوریه اوضاع برای اسرائیل وخیم‌تر شد تا جایی که «بروس ریدل»، یکی از کارشناسان در زمینه امنیت آمریکا در این باره اظهار داشت: «گروه‌های جهادی که اسرائیل را احاطه کرده‌اند خود بزرگ‌ترین تهدید برای اسرائیل به شمار می‌آیند و این امری است که در تاریخ و پیشینه گروه‌های جهادی در جهان بی‌سابقه بوده است.»[۵]

 

■ تلاش‌های ترکیه برای براندازی حکومت بشار اسد در سوریه ■

- ترکیه

«رجب طیب اردوغان»، نخست‌وزیر ترکیه به عنوان یکی دیگر از عناصر مهم ائتلاف به شدت خواهان تغییر رژیم در سوریه بود. اردوغان هرگز از ابراز آشکار در مورد حمایت‌های خود از گروه‌های اسلامی از جمله اخوان‌المسلمین خودداری ننمود. علاوه بر این، سرکوب شدید مردم ترکیه توسط اردوغان و علنی شدن این موضوع در رسانه‌ها و همچنین تهدید رقبای خود برای پرداخت هزینه‌های سنگین در صورت مخالفت با وی[۶] به تکه‌تکه شدن جامعه ترکیه منجر شد و از سوی دیگر نیز تنش‌ها میان ترکیه و کشورهای غربی را تشدید کرد. این وضعیت با تحولات اخیر در شهر «کسب» در سوریه وخیم‌تر شد، شهری که بسیاری از اعضای جامع ارمنی آن مورد حمله گروه جهادی «جبهه‌النصره» قرار گرفتند. در نتیجه این امر شرایط برای دولت اردوغان دشوارتر شد چرا که این گروه به طور مستقیم از سوی دولت ترکیه حمایت و پشتیبانی می‌شوند. حمایت‌های دولت ترکیه از گروه‌های جهادی در سوریه و همچنین تحولات و اتفاقات شهر مرزی«کسب» در سوریه همگی باعث شدند تا تمرکز آمریکا و مجلس نمایندگان این کشور بر روی ترکیه و نقش این کشور در سوریه منعطف شود.[۷]

 

■ عدم تحقق رؤیای ترکیه برای تبدیل‌شدن به یک ابرقدرت منطقه‌ای ■

اردوغان در شب پیروزی حزبش در انتخابات محلی ماه مارس ۲۰۱۴ میلادی رسماً اعلام کرد که کشور ترکیه وارد جنگ با سوریه شده است.[۸] در این مدت نیز اردوغان همچنان بی‌وقفه برنامه‌ها و طرح‌های مقدماتی خود به منظور سقوط حکومت بشار اسد در سوریه را دنبال می‌کند. با این حال، همچنان با وخامت اوضاع سوریه و ادامه یافتن تهدیدات ناشی از گروه‌های مرتبط با القاعده، به نظر می‌رسد که ترکیه با دو گزینه روبرو خواهد شد: تغییر جهت کلی از سیاست‌های شکست‌خورده و پرنقص خود در قبال سوریه و یا کنار آمدن با عقب‌نشینی گروه‌های تروریستی برای یک دوره طولانی.[۹] اما به تمامی این مسائل باید شرایط دشوار و فلاکت‌بار اقتصاد ترکیه را نیز اضافه کرد. اقتصاد این کشور که در ابتدا با پیشرفت و رشد بسیاری روبرو بود تغییر روند دارد و رشد اقتصادی ترکیه به یکباره کاهش چشمگیری یافت و ارز ترکیه به پایین‌ترین میزان ارزش خود در برابر دلار رسید. بنابراین رؤیای اردوغان برای تبدیل‌شدن به یک ابرقدرت در سطح منطقه و تأسیس امپراتوری نئوعثمانی در این منطقه به یأس مبدل شد. در واقع، تصور اینکه این کشور چگونه برای ایفای نقش قابل توجه خود در منطقه آماده‌شده برای همه بسیار دشوار است.

 

■ رقابت عربستان با ایران و تلاش برای کسب نفوذ ازدست‌رفته در این منطقه ■

- عربستان‌سعودی

عربستان سعودی که ریاست شورای همکاری خلیج‌فارس را بر عهده دارد، درحالی‌که می‌دید ایران در موضوع عراق گوی سبقت را از عربستان ربوده برای جبران نفوذ ازدست‌رفته خود در عراق تلاش‌هایش را برای سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه (به عنوان متحد استراتژیک ایران) آغاز نمود. بنابراین دولت عربستان‌سعودی اقدامات و برنامه‌هایی را برای تأسیس یک سوریه سنی ترتیب داد و همواره یک موضوع بسیار اساسی را مدنظر داشت و آن این بود که دولت اخوان‌المسلمین در دمشق تهدیدی جدی برای سلطنت و پادشاهی عربستان محسوب می‌شود. اما شرایط و اوضاع آنگونه که عربستان انتظار داشت پیش نرفت. به جای ایجاد گروه‌های میانه‌رو، گروه‌های افراط‌گرایی پا به عرصه گذاشتند که خود دشمن قسم‌خورده عربستان‌سعودی بودند. اما زمانی که اختلاف نظرات میان قطر و سه کشور دیگر عضو شورای همکاری خلیج‌فارس به رهبری عربستان‌سعودی در مارس ۲۰۱۴ افزایش یافت اوضاع و مسائل بسیار وخیم‌تر شدند، چرا که قطر روابط بسیار نزدیکی با گروه اخوان‌المسلمین دارد و از سوی دیگر نیز نقش بسیار مهمی را در جهت تأمین بودجه مورد نیاز گروه‌های مخالف اسلام‌گرای سوریه ایفا می‌کند.

 

■ اختلاف‌نظر برخی کشورهای عربی با عربستان‌سعودی در موضوع بحران سوریه ■

این اختلاف‌نظرات موجب خروج سفرای سه کشور عربستان‌سعودی، بحرین و امارات متحده عربی از دوحه، پایتخت قطر شد. قطر مدعی است این حرکت ناشی از نارضایتی‌هایی است که به خاطر اقدامات این کشور در آنسوی خلیج‌فارس، برای مثال سوریه و مصر، به وجود آمده است زیرا قطر در این مناطق از گروه‌های مخالف دولت عربستان‌سعودی حمایت کرده است.[۱۰] اگر این ادعا درست باشد، این بدان معنا خواهد بود که نقشه‌ها و اقدامات عربستان سعودی در سوریه نتیجه معکوس داده است و عربستان‌سعودی نه تنها موفق نشده از طریق سرنگونی حکومت بشار اسد نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد، بلکه این کشور نقش رهبری خود در شورای همکاری خلیج‌فارس را نیز از دست داده است. معضل رهبری رو به افول عربستان سعودی با حضور کشور عمان، به عنوان یکی دیگر از اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس، وخیم‌تر شده است. کشور عمان به عنوان کشور میانجی میان آمریکا و ایران ایفای نقش کرده است و نتیجه این امر نیز تحقق بی‌سابقه‌ترین توافق میان ایران و آمریکا از زمان توافقنامه الجزایر در سال ۱۹۸۱ میلادی بوده است.

 

■ تیره‌وتار شدن روابط میان عربستان‌سعودی و آمریکا به واسطه برخی مسائل■

روابط آمریکا و عربستان‌سعودی نیز در این مدت به واسطه برخی عوامل و موضوعات تیره‌وتار شده است. اکراه دولت آمریکا برای انجام اقدامات نظامی در سوریه و همچنین مذاکرات مخفیانه با ایران که نهایتاً منجر به انعقاد توافقنامه ژنو میان ایران و گروه ۱+۵ شد را باید از دلایل مهم این امر دانست. اگر آمریکا تصمیم بگیرد با گروه‌های سازمان‌یافته و خطرناک تروریستی در سوریه مقابله نماید، تا زمانی که عربستان سعودی به عنوان متحد نزدیک آمریکا درگیر جنگ نیابتی با ایران در سوریه است، آمریکا قادر به اجرای یک سیاست منسجم در سوریه نخواهد بود. بنابراین، علیرغم اینکه ممکن است عجیب به نظر برسد اما شاهد آن هستیم که آمریکا عربستان‌سعودی را تشویق می‌کند تا به سمت حل‌وفصل اختلافات خود با ایران و ایجاد یک توافق مشترک حرکت نماید، چرا که این توافق آنها را قادر می‌سازد به مسائل و موضوعاتی نظیر امنیت منطقه‌ای و همچنین تهدیدات ناشی از گروه تروریستی القاعده نیز بپردازند.[۱۱]

 

■ تغییر ژئوپلیتیک منطقه و فرصتی برای همکاری‌های بیشتر میان قدرت‌های منطقه‌ای ■

این اتحادهای بی‌سابقه در منطقه پتانسیل این را دارند که ژئوپلیتیک منطقه را به طور کلی تغییر داده و ژئوپلیتیک کنونی منطقه که بیشتر بر اساس سوءظن، خصومت و رقابت بنا شده را به ژئوپلیتیک جدیدی بر مبنای اعتمادسازی و همکاری تغییر دهند. اینطور به نظر می‌رسد که رقبای ایران تاکنون از اجماع و ائتلاف خود منافع چندانی کسب نکرده‌اند و اقدامات بعدی آنها با هدف سرنگونی کامل حکومت بشار اسد و مهار قدرت و نفوذ استراتژیک ایران در منطقه همچنان بدون موفقیت ادامه دارد. با این حال، براحتی می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر مسئله هسته‌ای ایران حل‌وفصل شود، آمریکا به سوی همکاری و تعاملات بیشتر با ایران بر سر موضوعاتی چون مبارزه با تروریسم سازمان‌یافته در سوریه و عراق حرکت خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا بحران سوریه را به شیوه‌ای دیپلماتیک به پایان رساند. در چنین شرایطی به نظر نمی‌رسد که سه کشور عربستان‌سعودی، ترکیه و قطر به عنوان متحدان آمریکا بخواهند سیاست‌های آمریکا را به چالش بکشند. در مقابل، عربستان‌سعودی به طور اخص، به احتمال بسیار زیاد روند آشتی با ایران را آغاز خواهد کرد و حتی در موضوعاتی چون مقابله با گروه‌های تروریستی و افراط‌گرایی که سلطنت این کشور را تهدید می‌کنند با ایران همکاری نماید.

 

■ ایران خواهان بهبود روابط با کشورهای همسایه است ■

یکی از دستور کارهای جدی حسن روحانی، رئیس‌جمهور میانه‌روی ایران بهبود روابط با کشورهای همسایه است، بنابراین در چنین شرایطی می‌توان گفت که به طور قطع ایران پذیرای چنین پیشنهاد‌هایی خواهد بود. همانطور که محمد البرادعی در بیانیه اخیر خود نیز عنوان کرده است، حل‌وفصل نهایی بحران هسته‌ای ایران به معنای توافقی گسترده در سطح همکاری و امنیتی خواهد بود، توافقی که راه را برای معامله بزرگ با غرب و دگرگونی بنیادی در ثبات و امنیت در منطقه هموار خواهد کرد.[۱۲] در همین حال، اگرچه تندروها در اسرائیل و لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا به احتمال زیاد تلاش می‌کنند تا از تشکیل این همکاری و تعامل جلوگیری کنند، دولت اوباما تصمیم خود را گرفته تا روابط دوستانه‌ای با ایران ایجاد نماید.

 

■ شکست مذاکرات و عدم دستیابی به توافق هسته‌ای پیامدهای بدی را به دنبال خواهد داشت ■

با این حال، اگر توافق موقت ژنو با شکست روبرو شود، به احتمال بسیار زیاد آمریکا تحریم‌های خود علیه ایران را بیش از پیش تشدید خواهد کرد. در چنین شرایطی احتمالاً ارتباط و مذاکرات میان ایران و آمریکا متوقف خواهد شد و الگوی سال‌های گذشته، یعنی تبادل لفاظی‌های خصمانه و تهدیدآمیز از سوی دو طرف، دوباره روابط این دو کشور را به اوج خصومت و دشمنی خواهد کشاند. سیاست‌های آشتی‌ناپذیر و خصمانه از سوی هر دو طرف درگیر نمی‌تواند تا ابد ادامه یابد. تاریخ نشان داده هر جا که دولت‌ها نتوانسته‌اند از طریق گفتگو و مذاکره بر اختلافات خود غلبه کنند، به دنبال راه‌حل‌های نظامی رفته‌اند.




"تشیع انگلیسی" را بهتر بشناسیم؛
آنان همچنین از وجود حساب‌های بانکی در انگلستان و واریز وجوه مالی از کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی که در تمام این سال‌ها عمده تمرکز خود را بر تخریب وجهه اسلام و تشیع قرار داده و امروز به عنوان اسپانسرها و پشتیبانان اصلی این جریان محسوب می‌شوند، ابراز تعجب کرده و اتفاقاً آن را دلیل محکمی در انحراف این جریان و توجیه محکمی در هدایت آنان از خارج کشور برمی‌شمارند. آن‌ها اشارات زیادی به نفوذ جریانات ضد اسلام و یهودی به بدنه مسلمانان و سابقه طولانی دولت انگلستان در ایجاد فرقه‌های انحرافی در اسلام و تشیع می‌کنند و نسبت به قوت گرفتن این جریانات هشدار می‌دهند.
"عماریون"- مدتی است که برخی انحرافات ترویجی از سوی جریانی خاص در میان گروهی منتسب به شیعیان مبنای اختلاف شده و نظرات و رفتار آنان دست‌مایه تعداد زیادی از رسانه‌های خارجی شده است.

این رسانه‌ها با نمایش فعالیت‌ها و مواضع این گروهک‌‌های خاص تصویری وارونه از شیعیان به دنیا مخابره کرده و روز به روز به اختلاف افکنی میان مسلمانان با یکدیگر و همچنین تخریب مذهب تشیع در میان پیروان ادیان دیگر می‌پردازند. ترویج خون‌ریزی، قمه‌زنی و اهانت به همسران و اصحاب رسول‌الله(ص) به بهانه عزاداری برای ائمه معصومین(علیهم السلام) که با نظر منفی بسیاری از علما و مراجع روبه‌رو شده است، بخش قابل توجهی از رفتارهای این گروه را نمایش می دهد که با واکنش منفی قاطبه مردم و مسلمانان سرتاسر جهان نیز مواجه شده است.


سوءاستفاده و نمایش تصاویر تیغ‌زنی و خون‌ریزی متأثر از قمه‌زنی در شبکه‌های جهانی متعلق به جریان ضد اسلام موجب به هم ریختگی تصویر واقعی و البته زیبای دین اسلام در نظر مردمان جهان شده است.این تصاویر همگی از پوشش چند مجلس خاص که با هدایت این جریان انحرافی برگزار شده، تهیه شده است.

جریان موسوم مدتی است که ذیل عنوان مرجعیت فردی خاص دست به ترویج این دیدگاه‌های اختلافی که عموماً ریشه در مسائل سیاسی و جناحی و در ضدیت کامل با بسیاری از مولفه‌های دینی دارد، زده و اقدامات رسانه‌ای و تکفیر جریانات مختلف دینی را در دستور کار خود دارند. صدمات زیادی از ناحیه مواضع تند و رادیکال و بعضاً غیرعقلانی آنان متوجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان شده است. کارشناسان دینی عموماً حرکات این جریان انحرافی در میانه ایام عزاداری برای سید و سالار شهیدان را حرکتی در تضعیف توان آگاهی بخش و دستاوردهای این دستگاه می‌دانند و به نقد آن می‌پردازند. عمده انتقادی که کارشناسان برجسته دینی مطرح می‌کنند این است که چطور در شرایطی که جمهوری اسلامی در تحریم کامل بانکی قرار دارد جریانی امکان تجارت و تبادل مالی بین‌المللی با برخی مجالس داخلی داشته یا شبکه‌های رسانه‌ای و ماهواره‌ای گسترده‌ای که سرمایه مالی عجیبی برای هدایت آن‌ها مورد نیاز است را مدیریت می‌کنند.

آنان همچنین از وجود حساب‌های بانکی در انگلستان و واریز وجوه مالی از کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی که در تمام این سال‌ها عمده تمرکز خود را بر تخریب وجهه اسلام و تشیع قرار داده و امروز به عنوان اسپانسرها و پشتیبانان اصلی این جریان محسوب می‌شوند، ابراز تعجب کرده و اتفاقاً آن را دلیل محکمی در انحراف این جریان و توجیه محکمی در هدایت آنان از خارج کشور برمی‌شمارند. آن‌ها اشارات زیادی به نفوذ جریانات ضد اسلام و یهودی به بدنه مسلمانان و سابقه طولانی دولت انگلستان در ایجاد فرقه‌های انحرافی در اسلام و تشیع می‌کنند و نسبت به قوت گرفتن این جریانات هشدار می‌دهند.

«تخریب وحدت مسلمانان جهان» یکی از بزرگترین آسیب‌هایی است که این جریان شانه به شانه جریانات تکفیری‌ای از جنس داعش که در جناح مقابل آنان و با توجیه مقابله با این جریان ایجاد شده، مشغول دامن زدن به آن است.

حرکات این جریان انحرافی باعث شده است که با تکیه بر اقدامات آنان اختلافاتی کاذب و غیرعقلانی میان جریانات مختلف اسلامی ایجاد شده و با کوبیدن بر طبل اختلاف شیعیان و اهل سنت به یکپارچگی و برادری مسلمانان با یکدیگر لطمات شدیدی بزنند. این لطمات به جایی رسیده که در نقاط مختلف دنیا جریانات تندرو به جان مسلمانان در مذاهب گوناگون افتاده و امنیت خانواده‌های مسلمانان با بحران جدی مواجه شود. این جریان تاکنون در جهت مواضع ضد وحدت و انحرافی خود بارها به ساحت علمای بزرگ اهل سنت و شیعیان بی احترامی کرده و از عبارت‌های ناپسندی در مواجهه با آنان بهره ببرند.

حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی طائب استاد حوزه و دانشگاه و مسئول قرارگاه عمار در گفت‌وگو با تسنیم در این خصوص گفت: به طور کلی اگر هدف از عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) روشن بشود، مدل روضه‌خوانی‌ها و گفتمان روضه هم خط و شکل خود را پیدا می‌کند. اگر هدف از برگزاری‌ مراسم دچار انحراف بشود، طبیعتا محتوا هم دچار انحراف خواهد شد.


وی ادامه داد: ما باید ببینیم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) چرا بر بزرگداشت اباعبدالله الحسین(ع) تاکید داشتند؟ آیا اباعبدالله الحسین(ع) به لحاظ ذاتی با سایر ائمه تفاوتی دارد؟ آیا مصیبت‌ها با هم تفاوتی دارند؟ یا نه برگزاری مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) و گریه بر او هدفی را تامین می‌کند که این هدف، با برگزاری عزاداری بر سایر ائمه تا این حد اثرگذار و محقق نخواهد شد؟!

حجت‌الاسلام طائب توضیح داد: وقتی امام رضا(ع) به ابن شبیب می‌فرمایند که «اگر خواستی بر هر چیزی گریه کنی بر اباعبدالله الحسین(ع) گریه کن» این چه معنایی دارد؟ بنا بر نظر ایشان این گریه، گریه‌ای است که هدفدار و نیت‌مند و گریه مفید و مرغوب است. بدین‌ترتیب هر گریه مفیدی اگر بخواهد انجام شود وقتی بر اباعبدالله الحسین باشد، فایده‌اش بیشتر است.

وی با بیان ایکه باید ببینیم اصلا اقامه عزا برای اباعبدالله الحسین(ع) اصلا برای چه انجام می‌گیرد؟ افزود: ما چرا برای اباعبدالحسین اقامه عزا می‌کنیم؟ مگر مرگ پایان کار است که ما بیاییم اعلان مصیبت کنیم؟ نخیر، گریه بر ائمه و برگزاری مجالس عزا در شهادت و وفات ایشان برای بزرگداشت نام، راه و خط آن بزرگواران است. خود ائمه هم فرمودند اگر می‌خواهیم نام و یاد و راه و خط ما زنده بماند، نام و راه و خط اباعبدالله الحسین(ع) را زنده نگه دارید. یعنی اقامه عزا بر امام حسین(ع) اقامه نام و راه و خط ائمه است، که این همان نام و راه و خط قرآن و اسلام ناب محمدی(ص) است. این باید در قابل عزاداری‌های ما زنده بماند.


مسئول قرارگاه عمار اظهار کرد: وقتی معلوم شد که در عزاداری‌ها باید این محتوا زنده شود، ما در حقیقت در معرض «هل من ناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین در کربلا قرار داریم. اگر بخواهیم امروز به این «هل من ناصر...» پاسخ دهیم تا اباعبدالله الحسین(ع) از تنهایی دربیاید، باید ببینیم امام حسین(ع) زنده کیست!

به گفته حجت‌الاسلام طائب اگر فهمیدیم امام حسین(ع) زمان، حضرت بقیه ‌لله الاعظم(عج) است و ایشان امروز «هل من ناصر ینصرنی» می‌گوید، اگر فهمیدیم که علت غیبت ایشان احاطه دشمن به دور ایشان است و دشمنان نمی‌گذارند ایشان آشکار بشوند و به همین خاطر است که «هل من ناصر...» می‌گویند و اعلام می‌کنند که کمک کنید تا من از حصار غیبت بیرون بیایم، آن‌وقت متوجه می‌شویم که پاسخ هیئت‌های عزاداری ما به این «هل من ناصر...» چیست!

وی گفت: اگر در هیئت‌های ما محتوایی آمد که حصار غیبت بقیه‌الله الاعظم(عج) را قوی‌تر و دشمن را جری‌تر کرد و ظهور حضرت را ناممکن‌‌تر کرد، باید بدانیم که آن روضه و مصیبت نه تنها پاسخ به «هل من ناصر ینصرنی» نیست، بلکه کمک کرده به طرف مقابلی که امام حسین(ع) را در کربلا به شهادت رساندند.

این استاد حوزه علمیه و دانشگاه با اشاره به جریان موسوم به شیعیان انگلیسی گفت: روضه انگلیسی معنا دارد، برخی نگویند که معنا ندارد. شیعه و هیئت و روضه انگلیسی معنادار است، روضه انگلیسی یعنی روضه‌ای که امروز ظهور بقیه‌الله اعظم(عج)را به تاخیر بندازد.

وی با طرح این سوال که کدام روضه امروز می‌تواند ظهور حضرت بقیه الله الاعظم(عج) را به تاخیر بیندازد؟ گفت: آن روضه‌ای که حصار عداوت با امام زمان(عج) در پیرامون کعبه و اطراف بیشتر بکند و موانع آمدن حضرت را محکمتر کند تا نتوانند ظهور کنند، این می‌شود روضه انگلیسی و صهیونیستی.

حجت‌الاسلام طالب تصریح کرد: امروز اسرائیل و صهیونیسم جهانی می‌بیند که سد دارد شکسته می‌شود، دارند تضعیف می‌شوند، بیداری اسلامی دارد به همه نقاط جهان می‌رود، اهل سنت دارند طالب امام حسین(ع) می‌شوند، دارند طالب این «هل من ناصر ینصرنی» می‌شوند. بنابراین اگر ما آمدیم و این بیداری را تبدیل کردیم به دشمنی، این بیداری نسبت به دشمن اصلی که اسرائیل است را تبدیل کردیم به دشمنی فرعی و فلش هجوم به دشمن اصلی یعنی اسرائیل را برگرداندیم به سمت مسلمانان، این کار بسیار اشتباهی است، باید ببنیم در این صورت به نفع چه کسانی کار کرده‌ایم؟

مسئول قرارگاه عمار با بیان اینکه امروز شاعران آئینی و مداحان ما، روضه‌دارها و هیئتی‌های ما این قضیه را خوب فهمیده‌اند، گفت: اما عده قلیلی دارند مقاومت می‌کنند. این عده قلیل باید بدانند که مقاومت اینها مانند مقاومت سازمان‌های منحرف از ابتدای انقلاب اسلامی تا الان در برابر حرکت اصیل اسلام ناب است که دوام نمی‌آورد.

وی ادامه داد: همانطوری که حرکت اسلام ناب در جمهوری اسلامی کسانی را که می‌خواستند این حرکت را متوقف کنند، به کناری زده و زائل کرده است، اینها هم باید بدانند با عنایت بقیه الله الاعظم(عج) کسانی که چنین مقاومتی کنند و بخواهند هیئت‌های انگلیسی و روضه‌های انگلیسی برپا کنند، حرکت اصیل اسلام ناب همه اینها را زائل خواهد کرد.

حجت‌الاسلام طائب خاطرنشان کرد: امروز این حرکت اسلام ناب مورد عنایت بقیه‌الله الاعظم(عج) است و امام زمان به انتظار حرکت ما نشسته اند. امام زمان(عج) همه خون‌های پاکی را که در سراسر دنیا برای تحقق ظهورشان ریخته می‌شود تا زمینه ظهور آماده شود، مظاره می‌کند. در چنین شرایطی آیا ما می‌توانیم بیائیم در روضه‌های امام حسین(ع) نیشتر بزنیم یا به گردن این حرکت اصیل شمشیر بگذاریم یا بخواهیم آن را متوقف کنیم؟! قطعا بقیه الله الاعظم(عج) نخواهند گذاشت این حرکت‌ها به ثمر برسد.

وی در پایان گفت: بنابراین صحبت‌هایی مانند صحبت‌های برادرمان جناب آقای رحیم‌پور ازغدی نوعی بیدارسازی اینها است که شما خودتان را بر قطاری که می‌خواهد ظهور را متوقف کند، قرار ندهید، بلکه بیایید بر آن مرکبی سوار شوید که در روند آماده‌سازی ظهور هست.

استاد رحیم پور چه گفت؟/ رحیم پور: می گویند عاشورا را سیاسی نکنید!

استاد حسن رحیم پور ازغدی که سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه این هفته تهران بود، در بخشی از سخنانش اشاره ای به حواشی سخنرانی اخیرش در مورد عزاداری پرداخت. سخنرانی که در آن به تبیین برخی انحرافات در عزاداری های حضرت اباعبدالله پرداخته شده بود.

وی به نظر مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری آمدند گفتند: عده ای که می آیند و نیم ساعت حسین وای حسین وای می گویند، به تنهایی به چه درد می خورد. کمی هم از معارف اهل بیت (ع) باید بگوییم.

رحیم پور گفت: تا ما حرفی می زنیم می گویند این ضد حضرت محسن(ع) و حضرت فاطمه (س) است. الان که اینترنت و ماهواره و ... هست به این راحتی دروغ می گویند. این ها در صدر اسلام چه کار می کردند. راحت به همه دروغ می بستند.

عضو شورای انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: ترانه های مبتذلی را در برخی مجالس لهو و لعب به کار می برند همان را در هیأت به کار می برند. همان آهنگ و حتی همان شعر را به کار می برند. فقط منظورشان را معصومین می کنند و شعر را می خوانند. آیا اینها خیانت به شیعه نیست؟ آیا اینها عزاداری است؟

من شنیده ام برخی از آنها با برخی از خوانندگان جلساتی دارند و بده بستان انجام می دهند. این ترانه اش را به او می دهد. و دیگری ثوابهای شعرش را به اون یکی می دهد!

آهنگ های جاز، راک و رپ ... را در این هیأت ها آورده اند. قلاده می بندند و صدای سگ در می آورند. همین امسال در مشهد این اتفاق افتاد. قلاده بستند و مداح می گفت:

کنم عوعو دهم دست ولایت (صدای جمعیت سگ)

یا اینکه می گفتند:

یک تکه استخوان بس است ما را 

رحیم پور ازغدی که بنا داشت در این تریبون روایت های اقتصادی حضرت سید الشهدا(ع) را عنوان کند گفت موضوعی که می خواستم صحبت کنم بماند برای جلسه بعد. الان باید از ساحت سید الشهدا(ع) دفاع کنم. 

وی ادامه داد: جلسه راه انداختند و همه لخت و ادای مست ها را در می آورند. بچه های شیعه هم فکر می کنند اینها عزاداری است و باعث تقرب به اهل بیت(ع). در برخی از این مجالس همانند مست ها حرکت می کنند و داد می زنند:

ما گر از سر بریده می ترسیدیم از محفل عشاق نمی رقصیدیم

کسی نیست به آنها بگوید: محفل عشاق اینجا نیست. شرق دجله زیر خمپاره و آتش وخون بود.

یا می گویند: رقاصم و رقاصم رقاصه عباسم

عباسی که می گوید دست راستم را قطع کنند، مکتبم را رها نمی کنم. بعد داد می زند می گوید من مست مستم مشت مشتم و...

یا اینکه می گویند: والله صد قدح بشکست ... حضرت شراب حسین!

به حضرت سید الشهدا لقب حضرت شراب داده است! این محبت اهل بیت است؟ ما با اینها مشکل داریم.

رحیم پور ازغدی افزود: به آنها می گویم چرا این حرف را می زنی. در پاسخ می گوید: آقای خمینی در قیامت باید جواب دهد و عذاب می کشد. چون با قاتلین حضرت زهرا دستور اتحاد داده است.

اصلاً واقعاً اینها چه موجوداتی هستند. به او گفتم: این مردم سنی قاتل حضرت زهرا(س) هستند؟ این مردم سنی ما که برخی از آنها در شهرها زیر تابوت حضرت زهرا می روند؟ چرا دارید در دام وهابی ها می افتید. بعد این فیلم را پخش می کنند و وهابی در زیرش می گوید آیا حسین عاقل تر بود یا یزید. چرا می خواهید ایران را به عراق و سوریه تبدیل کنید. اینها به عقاید شیعه ، بازار اسلام، سیاست و جهاد کاری ندارند و فقط می خواهند همین طور جلو بروند.


استاد رحیم پور ازغدی ادامه داد: روایاتی درباره بازار اسلامی آورده بودم که دیدم این موضوعات مهمتر است. از بس این روزها دروغ و تهمت زدند. من خواهش می کنم منشور عزاداری رهبر انقلاب را بین مردم پخش کنند. 

وی در ادامه به بیان بخش هایی از نوشته های امام خمینی پرداخت که آمده است: استعمار در فرهنگ حوزه های ما نفوذ کرده است. وقتی حربه تهدید کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت شد. اولین القائشان جدایی دین از سیاست است. می گویند حسین و مهدی و علی و عاشورا ... را سیاسی نکنید . می خواهیم با اینها حال کنیم.

در پاسخ باید به اینها گفت: اگر سیاست نبود، عاشورا نبود. عاشورا سیاسی بود. سید الشهدا(ع) گفت: ما با حاکمی مثل یزید بیعت نمی کنیم. حضرت حجت سیاسی است. شعار حضرت، حجت سیاسی است. شعار حضرت حجت، عدالت جهانی است که موضوعی سیاسی است.

امام می گوید: گفتند دین از سیاست جداست. تا جائی که این دخالت دون شان فقیه شد . روحانیون مجاهد از این نفوذی های حوزه بیشتر زخم برداشتند. اینها به ما تهمت بی دینی زدند.

در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.

فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.
به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد والاّ عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه ای زیر نیم کاسه داشت . و این از مسائل رایج حوزه ها بود که هرکس کج راه می رفت متدین تر بود .. به ما نسبت تارک الصلوه و کمنیست می دادند و ما در تنهایی خون می گریستیم .

رحیم پور ازغدی ادامه داد: امام سه مرجع را دستور حصر خانگی دادند که اسنادش از لانه جاسوسی در آمد که می خواستند بر علیه امام خمینی کودتا کنند. امام می گوید ذائقه تان را تلخ نکنم. قبلا همین کار را با امیر المومنین انجام دادند. 

وی در پایان سخنرانی پیش از خطبه هایش گفت: حرف هایی زدم که دشمنانم زیاد شد. ریگی در بازجویی هایش گفته بود یکی از هدفهای ما رحیم پور ازغدی بود. این تیم های تروری که آمد دوستان هسته ای را زدند یک غیر هسته ای بود که بنده بودم. فقط شانس نیاوردیم اینها را گرفتند. تا الان دوستان وزارت اطلاعات گفته اند که سه تیم آمده اند که چند نفر را ترور کنند که یکی شما بوده اید.

ان شاء الله امیدواریم قبل از اینکه با سرم و ... بمیریم همگی مان یا هدف گلوله وهابی ها یا شیعیان انگلیسی و یا صهیونیست ها قرار بگیریم. 

***

سخنانی که مربوط به حضرت محسن (ع) بود. اما متأسفانه گروهی با وارونه نمایان کردن واقعیت تلاش کرده‌اند تا حضرت آیت‌الله میلانی را در برابر دکتر رحیم‌پور ازغدی قرار دهند

۰-۰

سوال:

بسمه تعالی

محضر مبارک حضرت آیت‌الله میلانی حفظه الله تعالی

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته:

احتراماً به استحضار می‌رساند: با کمال تأسف، اخیراً از سوی برخی سخنرانان دانشگاهی، تألیف کتاب قطور در خصوص حضرت محسن علیه‌السلام عجیب و لغو انگاشته شده و دلیل سخن خود را متولد نشدن آن حضرت مطرح کرده و اقامه عزا بر ایشان را نیز امری مستحدث و بی‌مورد دانسته‌اند!

لذا نظر مبارک حضرت‌عالی را پیرامون این سخنان خواستاریم.

با تشکر

جمعی از شاگردان

 پاسخ:

بسمه تعالی

هیچ مسلمانی تردید ندارد که حضرت زهرا (علیها السلام) فرزندی به نام محسن ـ که رسول‌الله (صلی‌الله علیه وآله) نام‌گذاری کرده بودند ـ داشته‌اند، آنگاه سؤال می‌شود: این فرزند اگر متولّد شده کجا رفته و چه شده؟ و اگر سقط شده، چرا و چه کسی باعث شده؟

آیا این موضوع سزاوار بحث و تحقیق نیست؟!

دیگر اینکه: همه شیعیان ـ حتی عوام ـ می‌دانند قضیّه حضرت محسن از طرفی به ماجرای بیت و از طرفی به ماجرای سقیفه ارتباط غیرقابل انفکاک دارد. آیا گوینده‌ی کلام مذکور این حقیقت را نمی‌داند؟ و آیا نمی‌داند که این کتاب قطور فقط یک جلد از حوادث صدر اسلام و زندگانی حضرت صدیقه طاهره است؟ اگر می‌داند، پس باید استغفار نماید و رسماً اقرار به اشتباه کند، و اگر نمی‌داند پس در این امور دخالت نکند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده‌اند: رحم الله امرءًا عرف قدره ولم یتجاوز طوره.

علی الحسینی المیلانی

۱۷ محرم الحرام ۱۴۳۶

 ۱-۱

آیا ازغدی منکر چاپ کتاب برای حضرت محسن (ع) شده است؟

با مشاهده همان فیلمی که این افراد مدعی توهین هستند متوجه می شوید که این استاد حوزه و دانشگاه مخالف نوشتن کتاب نیست بلکه چنین گفته است:

"من از همان طرف (ناشر) پرسیدم که شما کل کتابهایی که برای حضرت زهرا (س) چاپ کرده اید قطرش به این مقدار نمی رسد” 

این تذکر به آن معنا نیست که چاپ کتاب برای حضرت محسن (ع) اشکال داشته باشد بلکه به آن معناست چرا برای حضرت زهرا (س) چنین اقدامی را نکرده اید و ایشان را مهجور کرده اید؟

حسن رحیم‌پور ازغدی در سخنان خویش قبل از نماز جمعه تهران پیرامون اینکه آیا منکر عزاداری برای حضرت محسن (ع) شده است نیز چنین گفته است:

"من این سخنان را از سخنان برخی مراجع برداشت کردم؛ چند وقت پیش دو تن از مراجع گفتند آنچه سفارش شده دهه محرم است و اگر بخواهید دهه‌های دیگری درست بکنید عزاداری سیدالشهدا تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد؛ برخی هم آمدند گفتند "ما دهه چهارم فاطمیه را هم در اسناد پیدا کردیم و بعد دهه محسنیه و انشالله می‌خواهیم "شهر”(یک ماه) عزاداری محسنیه برگزار کنیم”؛ خب این کارها باعث می‌شود مردم از عزاداری ها بیزار شوند؛ برخی گفتند علمایی که می‌گویند دهه‌های محسنیه و غیره را برگزار نکنید بی ولایت هستند.

وی همچنین در ادامه با تکذیب برخی اخبار در مورد اظهارات خود گفت: من کی گفتم عزاداری برای حضرت محسن(ع) بدعت است چرا دروغ میگویید؟ من گفتم برخی قالتاق  هستند که اسمشان شیعه است؛ این افراد کسانی هستند که در بازار ربا می‌خورند؛  ولی من کی گفتم شیعیان قالتاق هستند؟ چرا برخی نامردان دروغ میگویند؟”

به راستی چرا با وارونه معرفی کردن واقعیت و تحریف در واقعیت در تلاش هستند تا علما و بزرگان شیعه را در برابر یکدیگر قرار دهند

آیا دروغ گفتن به عالمی مانند آیت‌الله میلانی خیانت به ایشان نیست؟ ایشان خارج از مشاهده فیلم مربوط به سخنرانی تنها به سوال پاسخ داده اند، سوالی که سوال کننده بدور از صداقت آنرا مطرح کرده است.



گزارشی تحلیلی از وضعیت میدان نبرد در شامات:
آیا زمان به آتش کشیدن تلاویو فرا نرسیده است؟
آغاز اجرای سناریوی «سقوط دمشق»
شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۸
 
امیر عبداللهیان:اگر ائتلاف ضد داعش بخواهد از طرف داعش به طرف تغییر حکومت در سوریه شیفت کند و به دنبال سیاست تغییر نظام در این کشور باشد به طور حتم دیگر حتی رژیم صهیونیستی نیز امنیت نخواهد داشت و ما در دفاع از متحدین خود هر اقدامی را که نیاز باشد و لازم بدانیم انجام خواهیم داد...
مرور

پایگاه خبری انصارحزب الله: پیش از این درگزارش‌های قبلی با استناد به گزارش فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکا اعلام شد که نیروهای ائتلاف تا روز ۱۴ اکتبر۲۰۱۴ (۲۲ مهر۱۳۹۳) ، ۱۳۵ حمله هوایی علیه مواضع داعش در «کوبانی» انجام داده بودند که این تعداد شامل تقریبا نیمی از ۳۳۴ عملیات هوایی این نیروها در طول۵۰ روز بر علیه مواضع داعش در عراق و سوریه را تشکیل می داد. همچنین گزارش شد که کیفیت این حملات عمدتا متمرکز بر انهدام وسایل نقلیه و گروههای کوچک درحال حرکت نیروهای داعش بوده است. 

در گزارش پیشین همچنین ذکر شد که زیر سایه این حملات غیر موثر و فاقد قدرت بازدارندگی ، داعش علاوه بر انجام عملیات انتحاری فشرده در نزدیکی کمربند بغداد و حتی مرکز آن ، در حال وارد کردن فشار به پایتخت از دالان الانبار در غرب است. حال آنکه در این مسیر هیچ حمله هوایی از سوی نیروهای ائتلاف بر علیه مواضع داعش انجام نیافته است. 

داعش از روز دوم اکتبر سال جاری ، کنترل ۹۰ درصد شهر «هیت» در کرانه باختری فرات را در دست گرفته که۷۰ کیلومتر با «الرمادی» و۱۹۰ کیلومتر با «بغداد» فاصله دارد و نیروهای آنان آزادانه بین خط مقدم نبرد در نزدیکی پایگاه هوایی «الاسد» و ساختمان های دولتی در مرکز شهر در تردد هستند.«هیت» از این نظر برای داعش نقطه استراتژیک محسوب می شود که از آن برای برقراری موازنه با نیروهای عراقی در«حدیثه» بهره می برد ، تا قادر باشد همچنان در دالان حیاتی گشوده شده از مرز قائم تا ابوغریب در۴۰ کیلومتری بغداد دست به عملیات بزند. 

پل هوایی «حدیثه» و پایگاه هوایی «الاسد»

بر این اساس و درحالی که تا روز چهارم نوامبر(۱۳ آبان) همچنان گزارش هایی از حملات سنگین داعش به نیروهای امنیتی عراق در «حدیثه» گزارش می شد ، شیخ «خلف النمراوی» از قبیله «البونمر» اعلام کرد۳۰۰۰ نیروی عراقی شامل ۲ هنگ از ارتش ، نیروهای بسیج مردمی (ازجیش المهدی تحت امر مقتدی صدر) و مبارزان محلی وارد «الحبانیه» و پایگاه هوایی «الاسد» در استان الانبار شدند تا بواسطه ایجاد یک پل هوایی بین «حدیثه» و پایگاه هوایی «الاسد» قادر به دفاع و پاکسازی آن باشند. 

در همین راستا قبایل «جقیفی» و «البونمر» نیز برای پاکسازی «هیت» از سوی نیروهای امنیتی عراق تسلیح شدند. فرمانده هنگ اضطراری بغداد زیر شاخه «هیت» روز هفتم نوامبر (۱۶ آبان) در تکمیل این خبر اعلام کرد این تعداد شامل ۶۰۰ نفر از قبایل «البونمر» ، «البومحل» ، «کربلا» و «سلمان» بوده اند که از سوی فرماندهی عملیات لشکر هفتم عراق مسلح و تجهیز شده اند. 

تحلیل دوباره

بنابراین براساس داده های موجود از میدان نبرد در عراق ، می توان چنین تحلیل کرد که حملات نیروهای ائتلاف نه تنها قادر به مهار داعش نبوده است بلکه براساس شواهد موجود ، مسیر آن را به یک دالان مشخص هدایت نموده تا به طور عمده نیروهای عراقی درگیر مهار آن باشند. این درحالی است که ما در بررسی خود اشاره ای نیز به تداوم حملات خودروهای انتحاری به سایر بخش های کمربند دفاعی بغداد و نیز درگیری های استان دیاله نداشته ایم. بر این اساس از این پس به ارائه داده های تکمیلی خواهیم پرداخت تا قادر به ارائه تحلیل وضعیت در جبهه سوریه باشیم:

۸.۳ میلیون دلار در هر روز

۱- بر اساس اعلام رسمی پنتاگون تا روز ۱۶ اکتبر۲۰۱۴ (۲۴ مهر۱۳۹۳) متوسط هزینه حملات هوایی نیروهای ائتلاف به مواضع «داعش» در عراق و سوریه معادل ۸.۳ میلیون دلار بوده است که در مجموع این رقم از تاریخ آغاز حملات در روز هشتم آگوست معادل۵۸۰ میلیون دلار برآورد شده است.این در حالی است که بر اساس اعلام رسمی مرکز فرماندهی ایالات متحده آمریکا ، به طور مشخص و تفکیک شده مسئولیت حملات هوایی در عراق بر عهده نیروی هوایی ، استرالیا ، بلژیک ، کانادا ، دانمارک ، فرانسه ، هلند و بریتانیاست. در سوریه نیز این وظیفه متوجه نیروی هوایی ، بحرین ، اردن ، عربستان سعودی و امارت متحده عربی است. این در حالی است که طبق اعلام پنتاگون به غیر از این فهرست ۵۲ کشور دیگر نیز به طور متناوب در امور پشتیبانی این حملات شرکت دارند که البته در هر دو جبهه نیروی هوایی آمریکا مشارکت دارد. 

۱.۳۷۵.۲۱۵ دلار هزینه قتل هر نیروی داعش

۲- براساس برآورد های موجود «داعش» در دو شهر رقه و حلب دارای۶۳۰۰ نیروی بالفعل است که ۵۰۰۰ هزار نفر از آنان سوری تبار و۱۳۰۰ نفر دیگر را نیروهای خارجی تشکیل می دهند. همچنین براساس آمار اعلام شده تا ۲۳ اکتبر۲۰۱۴ ( اول آبان ۱۳۹۳) نیروهای ائتلاف توانسته اند بواسطه انجام عملیات ترور هوایی ۴۶۴ نفر از نیروهای داعش را از میان بردارند. به عبارتی با حذف مسامحه آمیز سایر اهداف مورد حمله ائتلاف تا تاریخ یاد شده ، این نیروها برای کشتن هر عضو داعش رقمی معادل ۱.۳۷۵.۲۱۵ دلار هزینه کرده اند.!

تسلط بر منطقه گازی «الشاعر» یعنی چه؟

۳- روز دوم نوامبر۲۰۱۴ (۱۱ آبان ۱۳۹۳) داعش تصاویری از تسلط کامل خود بر منطقه گازی «الشاعر» منتشر کرد که با تصاویری از غنائم به دست آمده از ارتش سوریه در این منطقه گازی همراه بود. سابقه تسلط بر حلقه های گازی «الشاعر» در «تدمر» - پشت دروازه شرقی حمص- در واقع دنباله ای از راهبرد داعش برای تسلط بر منابع نفت و گاز است که ماه جولای ۲۰۱۴ با قتل عام۳۴۰ نیروی دفاع ملی و گارد ریاست جمهوری و مهندسان شاغل در این حوزه گازی آغاز شده بود. در واقع باید گفت تسلط بر حلقه های «الشاعر» به معنی از دست رفتن ۳ میلیون متر مکعب گاز ، از دست حکومت مرکزی سوریه است که از آن برای تامین سوخت نیروگاه های برق استفاده می شود و می تواند به معنی قرار دادن حکومت مرکزی در لبه پرتگاه بحران تامین برق باشد. از دست رفتن این حوزه همچنین مفهوم اخلال در تامین گاز شهری ۱۲۰ هزار خانه و نیز تولید ۲۵۰۰ بشکه میعانات گازی خواهد بود. که البته نقطه مقابل این تحلیل این است که چنین منبع عظیم و شسته رفته ای از انرژی در اختیار داعش قرار گرفته است.

۸ عملیات از ۲ محور در ۳ ماه

۴- براساس رصد میدانی عملکرد معارضین سوری (به غیر از داعش) ، این نیروها پس از آغاز حملات هوایی نیروهای ائتلاف ، تا پایان ماه اکتبر ، با اجرای ۸ عملیات درحال اعمال فشار به کمربند جنوبی دمشق بوده اند که در۲ محور «قنیطره» ، «غوطه شرقی» طراحی و اجرا شده اند که جزئیات آن به شرح زیراست:

محور قنیطره (۶عملیات):

عملیات «الوعد الحق» 
۱- عملیات «الوعد الحق» از روز۲۷ آکوست ۲۰۱۴ (۵ شهریور۱۳۹۳) با مشارکت نیروهای «جبهه النصره» ، «احرار الشام» ، «ارتش آزاد سوریه» و نیروهای «جبهه جنوبی» در محیط جبهه «حوران» با هدف تسلط بر مرز «قنیطره» و «الروادی» انجام شد که به تصرف «حمیدیه» ، «مجدولیه» و «نبع الصخر» درحومه «قنیطره» انجامید. روز دوم سپتامبر (۱۱ شهریور) ارتش سوریه عملیاتی را برای باز پس گیری «حمیدیه» و «مجدولیه» آغاز کرد که نا‌موفق بود. 

عملیات « فالمغیرات صبحاً »
۲- روز چهارم سپتامبر (۱۳ شهریور) ، عملیات « فالمغیرات صبحاً » با مشارکت همان گروه‌های پیشین به‌علاوه «جنبش اسلامی المثنی» با هدف تصرف بخش های باقی مانده استان «قنیطره» انجام شد که به تسخیر «دیرالعدس» ، «تل المال» و «کفرنسیج» انجامید. البته روز یکم اکتبر ارتش سوریه به «دیرالعدس» یورش برد که ناکام ماند.

عملیات «الشهاب الثاقب»
۳- روز ۱۶سپتامبر (۲۵ شهریور) ، عملیات «الشهاب الثاقب» با مشارکت نیروهای «جبهه النصره» ، «احرار الشام» و «جبهه الاسلامیه» با هدف حمله به منطقه «المیدان» انجام شد که تمرکز آن یورش به موانع ایست و بازرسی در منطقه جنوبی دمشق در بزرگراه «ام -۵» بود که در صورت توفیق آنان را به منطقه «الکسوه» در انتهای جنوبی پایتخت می رسانید.اما تنها دست آورد این عملیات کشته شدن ۱۰ سرباز ارتش سوریه بود. که با بمباران مواضع شورشیان پاسخ داده شد. اما در نهایت بزرگراه «ام -۵» که متصل کننده دمشق به امان است روز۲۰ اکتبر (۲۸ مهر) به دست شورشیان افتاد. که در واقع به واسطه سقوط این جاده ارتباط دمشق با دشت مشرف به جبهه «حوران» در جنوب قطع شد. 

عملیات «والفجر و لیال العشر»
۴- روز۴ اکتبر عملیات «والفجر و لیال العشر» با مشارکت گروه های «اجناب الشام» ، «احرار الشام» ، «جبهه النصره» ، و «صقورالشام» انجام شد که هدف از انجام آن ، تسخیر «تل الحارة» ، و «الحارة» بود و با موفقیت شورشیان همراه شد. که با حمله متقابل ارتش سوریه به «أنخل» در «تل الحارة» همراه بود. 

عملیات «لبیک اللهم لبیک»
۵- روز ششم اکتبر عملیات «لبیک الهم لبیک» با مشارکت «احرار الشام» ، ارتش آزاد سوریه و «کتائب الحمزه » انجام شد که هدف از آن تسخیر «زمرین» و تپه های غربی و شمالی آن و همچنین تسلط بر «جدیه» و «الرباعی» بود. اهداف دیگر این عملیات و مزارع «حمادة» و گشودن جاده غوطه غربی بود. که از این اهداف تسخیر «زمرین» و تسلط بر ایست و بازرسی ها در «الرباعی» محقق شد که حملات راکتی متقابل ارتش سوریه به این مناطق را به دنبال داشت. 

عملیات «اهل العزم»
۶- عملیات «اهل العزم» روز ۱۶ اکتبر (۲۴ مهر) از سوی ارتش آزاد طراحی و به اجرا درآمد که هدف از آن تسلط بر نقاط ایست و بازرسی در «ام المیاذن» ، «المعصرة» ، «کازیات» و«نصیب» بود. که نتیجه آن تسلط بر۳ ایستگاه اول و پیشروی به سمت ایستگاه چهارم بود. درنهایت با حملات روز ۲۷ اکتبر نصیب نیز که نقطه مرزی سوریه – اردن محسوب می شود به کنترل گروه های شورشی درآمد. 

محور غوطه شرقی(۲عملیات):

۱- عملیات مشترک «جبهه النصره» و گروههای بی نام و نشان برای تسلط بر «الدخانیه» در روز هفتم سپتامبر (۱۶ شهریور) انجام شد و به هدف خود دست یافت. این منطقه با بمباران بی نتیجه نیروی هوایی سوریه در روزهای ۲۲ و ۲۶ سپتامبر (چهارم و پنجم مهر ماه) و ششم اکتبر (۱۴ مهر) همراه بوده است که در نهایت به باز پس گیری آن انجامید. 

۲- روز دوم اکتبر عملیات مشترک «العطا لاهل الوفا» با هدف تصرف بخش هایی از غوطه شرقی اجرا شد که «جبهه النصره» ، «جند الدمشق» ، «فیلق العمر» (لژیون عمر) ، «لواء ام القری» ، «لواء مجاهدین الغوطه» مجریان آن بودند. که هنوز درگیری های پیرامون آن در «هرستا» ، «قابون» و «ایربین» ادامه دارد.

وزیر دفاع فرمانده مستقیم جبهه جنوب

مرور جغرافیای حملات به کمربند دفاعی دمشق درجنوب نشان می دهد که این حملات از آگوست تا اکتبر ۲۰۱۴ (شهریور- آبان۱۳۹۳) و به موازات آغاز عملیات هوایی نیروهای ائتلاف طراحی و اجرا شده است. تحلیل این حملات براساس جغرافیای وقوع آن حکایت از تعیین راهبردی از سوی نیروهای شورشی است که هدف از آن ایجاد یک جبهه یکپارچه در جنوب به واسطه متصل کردن متصرفات در قنیطره ، درعا ، غوطه غربی و قطع محورهای مواصلاتی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در روی زمین است. بر همین اساس پس از سقوط «تل الحارة» فرماندهی مستقیم جبهه جنوب به وزیر دفاع سپرده شده است زیرا تداوم تسلط شورشیان بر این منطقه به معنی از دست رفتن راه لجستیک ارتش در جبهه جنوب است.

تحلیل داده های میدانی در سوریه:

به نظر می رسد یکی از دلایل پیشرفت راهبرد شورشیان حضور پر رنگ نیروهای «جبهه النصره» و گروههای وابسته به آن در جبهه جنوب باشد که این تجمیع قوا پس از آغاز بمباران مواضع این گروه ها توسط نیروهای ائتلاف در شمال رخ داده است.همچنین اطلاعاتی نیز درباره ایجاد یک قطب حمایت نیروی انسانی و لجستیک در امان پایتخت اردن شنیده می شود.

این در حالی است که حمایت آمریکا از گروه های شورشی در جنوب به عنوان یک اهرم کارساز برای ساقط کردن حکومت بشار اسد نیز یکی از اجزاء راهبرد پیشنهادی به دولت آمریکا و نیز جزو سیاست های اعلامی ایالات متحده آمریکا است، که اتفاقا در راستای اجرای آن به موازات حملات نیروهای ائتلاف ، برنامه تسلیح و آموزش مضاعف نیروهای شورشی را نیز از سوی کنگره آمریکا در دستور کار دولت قرار داده است.

این مسئله در غوطه شرقی به خوبی محسوس است که فرماندهی آن بر عهده «زهران علوش» قرار دارد. تحت این فرماندهی واحد نیروهای رانده شده «جبهه النصره» اعم از «احرار الشام» ، «اجناب الشام» ، «فیلق الرحمن» (لژیون الرحمن) ، گردان «الحبیب المصطفی» گرد آمده اند که به نظر می رسد ترفند مناسبی برای در امان ماندن از حملات نیروهای ائتلاف باشد. و۱۲ گروه شورشی دیگر ، تحت فرماندهی «جبهه الاسلامیه» گرد آمده اند. 

حمله به کمربند جنوبی دمشق در حالی است که از دیگر سو ، حکومت مرکزی سوریه تقریبا تمامی منابع درآمد و تولید انرژی خود در شمال را نیز از دست داده است. همچنین با تکمیل تسلط داعش بر محور تدمر– حمص ، ارتباط و تسلط خود بر نیمی از خاک کشور را نیز از دست خواهد داد که این امر می تواند به مفهوم قطع ارتباط لجستیک وراههای مواصلاتی به محور جنوبی حلب باشد. با این وصف و در صورت تداوم اجرای این سناریو باید گفت حکومت سوریه در عمل به یک دولت ورشکسته تبدیل خواهد شد. 

گام بعدی چه خواهد بود؟

به دلایل متعدد که در این مقال فرصت ذکر آن نیست ارتش سوریه در حفظ مناطق ناتوان بوده است و در نتیجه برای مهار و غلبه بر شورشیان به حملات پیوسته هوایی در مناطق از دست رفته روی آورده است. بنابراین به نظرمی‌رسد سناریوی قابل تحقق در آینده نزدیک ، شبیه سازی شرایطی نظیر لیبی در سوریه با انحراف معیار معقول خواهد بود. چنانچه در یک شرایط مشابه ، نظیر آنچه قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت تجویز نمود ، نیروهای ائتلاف با هدف «حمایت از غیرنظامیان» ایجاد منطقه ممنوعه پروازی بر فراز سوریه خواهد بود که در مورد لیبی برای اعمال آن ، «استفاده از کلیه اقدامات لازم» مشروع قلمداد شد.

البته بهانه صدور چنین قطعنامه ای انتشار گزارش های متصل مبنی بر استفاده نیروی هوایی سوریه از سلاح های مرگ بار نظیر بمب های بشکه ای و گازکلر است که طی ماه های گذشته به طور مفصل منتشر شده است. عمده این گزارش های غیر مستند مبتنی بر اطلاعات منتشر شده از سوی گروههای شورشی در مناطق هدف است که تماما فاقد اعتبار محسوب می شوند.

بنابراین انتظار می رود در صورت تداوم اجرای سناریوی فعلی ، شاهد ارجاع چنین استناداتی به شورای امنیت سازمان ملل نیز باشیم. به نظر می رسد در صورت ادامه روند یاد شده با ترتیبات مذکور ، این پیش بینی با انحراف معیار پایینی در دستور کار نیروهای ائتلاف قرار داشته باشد ، چرا که در غیر این صورت هزینه کرد روزانه ۸.۵ میلیون دلار در جبهه شمال امری غیر عقلایی می نماید.ضمن اینکه باید صرف هزینه سرسام آور و تحمل ریسک بالا در ۴ سال گذشته را نیز به آن افزود.

لازم به ذکر است در صورت خارج شدن اوضاع از کنترل نظیر آنچه در کوزوو در سال ۱۹۹۸ و لیبی در سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاد و همچنین در تداوم مداخله محدود فعلی در عراق و سوریه قابل مشاهده است نیروهای ائتلاف بدون فرماندهی از سوی سازمان ملل متحد و به شکل علی الراس حملات فعلی خود را از نظر کمی و کیفی افزایش خواهند داد. 

چه باید کرد؟

همانطور که در گزارش های پیشین ذکر شد ما معتقدیم ترتیبات سناریوی یاد شده با اتکاء به اجرایی سازی دکترین «هرج و مرج سازنده» به پیش می رود. چنانچه این نظریه ریاضی پایه ، تنها با ورود متغیرهای مزاحم و غیرقابل پیش بینی دچار اخلال خواهد شد.

در همین راستا و با در نظر گرفتن جمیع شرایط ، اعتقاد بر این است که سازمان و نظم هرج و مرج جاری ، صرفا با خروج نیروهای مقاومت از مرحله بازدارندگی به قصد ورود به فاز آفندی از کنترل آمریکا خارج خواهد شد. این معنا شامل طیف گسترده ای از عمل برای تسری آشوب به دامن ذینفعان تداوم آن است تا بازیگران عقلایی را وادار به خاموش کردن موتور محرک آن سازد. 

البته با گذشت هر روز ، بحران شکل جدید تر و ابعاد پیچیده تری به خود می گیرد که بازگشت دادن آن به شرایط ماقبل را بسیار دشوار می نماید. چناچه بعید به نظر می رسد در وضعیت کنونی امکانی برای پیاده سازی راهبرد انتقال نیرو به الانبار در جبهه جنوبی دمشق وجود داشته باشد.

به نظر می رسد سخنان یک ماه گذشته امیرعبداللهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه در نشست بررسی تحولات عراق و ائتلاف علیه داعش در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه ناظر به داده‌ های این گزارش ، تحلیل و راهکار پس از آن باشد. چنانچه وی در این رابطه گفته بود: «یک نگاه خوشبینانه معتقد است این ائتلاف برای از بین بردن تروریست‌ها در ظرف دو سه سال ایجاد شده اما نگاه بدبینانه‌ای نیز وجود دارد که معتقد است ایالات متحده برای تکمیل حلقه مفقوده خود در منطقه وارد این فرایند شده که در خصوص موضوع دوم کدهای زیادی نیز وجود دارد... 

اگر ائتلاف ضد داعش بخواهد از طرف داعش به طرف تغییر حکومت در سوریه شیفت کند و به دنبال سیاست تغییر نظام در این کشور باشد به طور حتم دیگر حتی رژیم صهیونیستی نیز امنیت نخواهد داشت و ما در دفاع از متحدین خود هر اقدامی را که نیاز باشد و لازم بدانیم انجام خواهیم داد. جریاناتی در منطقه حضور دارند که با وجود آنها حتی نیاز به ورود ایران در این خصوص نخواهد بود.»

با توجه به مشی محافظه کارانه وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران ، بیان تهدید رسمی امنیت اسرائیل از زبان یکی از مسئولان این دستگاه نشان می‌دهد که ایران در صورت ظهور نشانه های عبور از خط قرمز در به آتش کشیدن اسرائیل تردید نخواهد کرد
با این وصف این سوال مطرح خواهد بود در شرایطی که به وضوح نشانه‌های روشن شدن موتور محرک ساقط کردن حکومت مرکزی سوریه مشاهده می شود آیا زمان عملی ساختن تهدید معاون وزیر خارجه و به آتش کشیدن اسرائیل فرا نرسیده است؟


کد خبر: ۲۱۴۱۶۰
۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۱:۴۷
یک عضو زندانی القاعده  زبان به اعترافاتی درباره تامین مالی عملیات 11 سپتامبر 2001 از سوی دو شاهزاده سعودی گشوده و گفته است که پادشاهی عربستان سعودی برای قتل بیل کلینتون رییس جمهور اسبق آمریکا و همسرش هیلاری کلینتون برنامه ریزی کرده بود.

به گزارش ایرنا به نقل از بخش عربی شبکه سی ان ان، زکریا موسوی، فرانسوی تبار و عضو القاعده، که با اقرار به اتهامات خود در زمینه مشارکت در عملیات 11 سپتامبر 2001 در حبس ابد به سر می برد اتهاماتی را متوجه شخصیت هایی در سفارت عربستان سعودی در آمریکا کرد و گفت که عربستان سعودی علاوه بر تامین مالی عملیات 11 سپتامبر در طرح ساقط کردن هواپیمای رییس جمهور اسبق آمریکا، بیل کلینتون و همسرش دست داشت.

موسوی 46 ساله گفت که چند ماه پیش با یکی از مسئولان اطلاعاتی آمریکا دیدار کرده و اطلاعاتش را در اختیار او گذاشته است؛ اطلاعاتی که طرح ترور رییس جمهور پیشین آمریکا را در سفر او به انگلستان افشا می کرد.

در دو سند مکتوب، موسوی به صورت دستنویس اقرار کرده که در خلال آموزش پرواز خود در اوکلاهاما، با دو زن و مرد که هر دو شاهزاده سعودی بودند دیدار کرده و از آنها پول هایی را برای مجریان حملات 11 سپتامبر دریافت کرده است.

حملات 11 سپتامبر سلسله ای از حملات انتحاری ست که در 11 سپتامبر 2001، برابر با 20 شهریور 1380هجری شمسی به دست گروه تروریستی القاعده در خاک آمریکا انجام شد.

در صبح آن روز، 19 تن از اعضای القاعده، چهار هواپیمای تجاری - مسافربری را ربودند. 

هواپیماربایان، دو هواپیما را در فاصله های زمانی گوناگون تعمداً به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک زدند. در نتیجه این دو برخورد، همه مسافران به همراه عده بسیاری که در ساختمان ها حضور داشتند، کشته شدند. هر دو ساختمان، پس از دو ساعت به طور کامل ویران شدند و آسیب های زیادی به ساختمان های پیرامون زدند. گروه هواپیماربایان، هواپیمای سوم را به پنتاگون، واقع در ارلینگتون در ویرجینیا زدند. هواپیمای چهارم اما در زمینی نزدیک شنکسویل، در ایالت پنسیلوانیا، سرنگون شد.
این حملات بهانه مناسبی را برای اجماع سازی بین المللی از سوی جورج بوش رییس جمهور وقت آمریکا و اشغال عراق و افغانستان فراهم آورد.
به نظر می رسد تهدید داعش به حمله به عربستان و انتشار این اعتراف عضو زندانی القاعده از سوی سی ان ان، در راستای برنامه ریزی های امریکا برای آینده نظام پادشاهی عربستان باشد.

گروه تروریستی داعش با نصب هزاران بمب در مناطق مختلف عراق،‌ باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم و نظامیان این کشور شده است.
ابنا: بمب‌گذاری یکی از مهمترین روش‌هایی است که داعش برای کشتن مردم عراق یا انهدام خودروهای نظامی از آن استفاده می‌کند.

این گروه تروریستی در سال‌های اخیر توانسته است که با ارتقای قدرت بمب‌هایش،‌ به خودروهای زرهی ارتش عراق نیز آسیب جدی وارد کند.

بیشتر اعضای داعش از نیروهای سابق نظامی و امنیتی رِِژیم صدام هستند و به همین دلیل، مهارت ساخت بمب و جاسازی آن را به سایرین و عناصر جدید الورود این گروه تروریستی می‌آموزند.

داعش برای ساخت بمب از مواد منفجره‌ای استفاده می‌کند که پس از سقوط شهرهای موصل و تکریت به دست این گروه افتاد.

یکی از روش‌هایی که بعثی‌ها به عناصر داعش آموزش داده‌اند این است که هنگام جاسازی، بمب‌ را به یکدیگر متصل سازند تا در صورت انفجار یک بمب،‌ سایرین نیز به صورت همزمان منفجر شوند. این موضوع مقداری کار کشف و خنثی سازی بمب‌ها را برای نیروهای مقاومت و ارتش عراق دشوار می‌سازد چراکه کوچکترین خطا مساوی می‌شود با بزرگترین فاجعه.

این گروه تروریستی برای ساخت بمب از ماده جدید «سی فور» استفاده می‌کند که این ماده مرگبار از «تی ان تی» نیز قوی‌تر است.‌

داعش برای ساخت بمب علاوه بر سی فور از «نیترات آمونیاک» و مواد دیگری استفاده می‌کند که شبیه به نمک است و با پنهان کردن آن‌ها در میان کیسه‌های نمک، بین شهرهای عراق حمل و نقل می‌کند.

به عقیده کارشناسان، بهترین روش برای کشف و خنثی‌سازی بمب‌های داعش استفاده از روبات‌ها است،‌ اما بسیاری از روبات‌های کشف بمب ارتش عراق بر اثر انفجار از بین رفته‌ و علاوه بر این، داعش بیشتر بمب‌های خود را زیر خاک پنهان می‌کند.

خنثی کردن برخی از بمب‌های داعش نیاز به هفت ساعت تلاش دارد و تعدادی از نیروهای ارتش عراق هم در حین خنثی سازی آن بر اثر انفجار کشته شده‌اند،‌ به همین دلایل نیروهای امنیتی عراق معمولا به جای خنثی کردن بمب‌ها،‌ آن‌ها را منفجر می‌کنند.

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد که تعداد بمب‌ها و مین‌هایی که داعش در مناطق تحت سیطره خود کاشته است، به یک عدد نجومی می‌رسد و این گروه تروریستی در برخی از آن مناطق، در هر دو متر یک بمب جاسازی کرده است.

تروریست‌ها معابر تمام سرزمین‌های تحت سیطره خود را بمب‌گذاری کرده‌اند،‌ بطوری‌که خیابان‌ها،‌ نخلستان‌ها،‌ منازل، ژنراتورهای برق، درختان و حتی تیرهای برق نیز از این اقدام داعش در امان نمانده است.

عجیب‌تر از همه آنکه داعش پس از حمله به منازل مردم، پس از باز کردن یخچال و تلویزیون‌ها، بمب‌های مخصوصی را در آن جاسازی می‌کند.

به گزارش ابنا، تعداد بمب‌های جاسازی شده در یک منطقه بسته به اهمیت آن متغیر است و مناطقی که در نزدیکی راه‌های اصلی قرار دارند،‌ بیشتر بمب‌گذاری می‌شود.

یگان ویژه ارتش عراق پس از انجام تحقیقاتی اعلام کرد که دو منطقه ای که بیشترین تعداد بمب را در خود جای داده، «جرف الصخر» و «بیجی» است.

نیروهای نظامی عراق در منطقه جرف الصخر ـ که ماه گذشته از دست داعش آزاد شد ـ‌ روزانه 200 بمب را خنثی می‌کنند و از زمان آزادسازی تا کنون نزدیک به چهار هزار بمب در این منطقه خنثی شده است.

این درحالی است که مسئولان عراقی معتقدند 10 برابر این تعداد، بمب خنثی‌نشده زیر خاک‌‌های منطقه جرف الصخر وجود دارد.

گفتنی است، پیش از آزادی منطقه جرف الصخر، داعش هر یک از نیروهایش را در این منطقه موظف کرده بود که روزانه 70 بمب را جاسازی کنند و داعش در این مدت تمام راه‌های منتهی به جرف الصخر (چه آسفالت و چه بیابانی) را بمب گذاری کرده بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد