لعجلونی در اظهاراتش در صفحه یوتیوپ گفت: مشکل مجاهدان این است که درک نمی کنند ما به آخر الزمان نزدیک شده ایم و کار درست این است که با ملک عبدالله ثانی بیعت کنند تا حکومت بنی هاشم برپا شود.
به گزارش « سراج24»، یک شیخ وهابی اهل اردن به نام "یاسر العجلونی" که خود را سخنگوی علمای بلاد شام و عراق کرده در اظهار نظری بی سابقه در وب سایت خود گفت: پادشاه اردن پدر حضرت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ملکه رانیا ( زن بی حجاب وانگلیسی تبار پادشاه اردن) را مادر ایشان دانست و گفت به زودی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)از ملک عبدالله ثانی به دنیا می آید و چین و روسیه و ایران را شکست می دهد.
این اظهارات در حالی است که علمای شیعه و سنی بر تولد حضرت حجت بن الحسن العسکری در سال قرن سوم هجری قمری اذعان دارند. برای نمونه به سه مورد از اقرار علمای اهل سنت در مورد ولادت امام زمان (عج) که در کتب خود آورده اند اشاره می کنیم:
1ـ بن خلکان در وفیات الاعیان می نویسد: ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمدجواد.... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به "حجت" معروف است... ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق است.[ وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج4، ص562.]
2ـ ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش به ولادت امام مهدی (عج ) اشاره کرده و در کتاب "تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام" می نویسد: اما فرزندش (فرزند امام حسن عسکری(ع)) کسی است که رافضه [شیعیان] مدعی هستند که وی همان الخلف الحجت القائم است او در سال 258 هجری قمری به دنیا آمده است برخی گفتند: وی در سال 256 هجری قمری به دنیا آمده است.[ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ج 19 ص 113]
3ـ ابو الفداء (متوفاى732هـ): ولادت امام حسن عسکری در ساله 230 و وفاقت آن حضرت در سال 260 هجری در شهر سامرا بوده و در کنار پدرش علی الزکی دفن شده است.امام عسکری پدر محمد منتظر و صاحب سرداب است. محمد منتظر ، امام دوازهم بنابر اعتقاد شیعیان است که به او قائم ، مهدی و حجت میگویند . او در سال 255 به دنیا آمده است.[المختصر فی أخبار البشر ج 2 ص 45 ]
گفتنی است وی قبلا نیزطی سخنانی در صفحه یوتیوپ گفته بود: همه آن چه وی مجاهدین جهان دانست از جمله جبهة النصره و"ایمن الظواهری"رهبر القاعده را به بیعت با پادشاه اردن "ملک عبدالله ثانی" فرا خواند.
وی افزود: مشکل مجاهدان این است که درک نمی کنند ما به آخر الزمان نزدیک شده ایم و کار درست این است که با ملک عبدالله ثانی بیعت کنند تا حکومت بنی هاشم برپا شود.
بیتردید این بخش از اقدامات ارتش میتواند، نقش بسزایی در پایان دادن به درگیریها در برخی از مناطق سوریه داشته باشد و گروههای بیشتری را تشویق خواهد کرد تا اختلافات خود را از طریق گفتوگو و مذاکره حل کنند.
ارتش سوریه موفق شد طی عملیاتی سه روزه، شهر استراتژیک «یبرود» در منطقه «القلمون» از توابع ریف دمشق را آزاد و تمام نقشههای دفاعی گروههای مسلح در این منطقه را خنثی کند. میزان و شدت این خسارات به حدی بوده که موجب سقوط یبرود ظرف 3 روز شد، مدت زمانی که در تاریخ جنگها و عملیات نظامی سوریه یک رکورد به شمار میآید. شهر یبرود مرکز ثقل حضور گروههای تروریستی به شمار میآمد و سقوط آن به معنای بسته شدن 18 گذرگاه غیر قانونی قاچاق سلاح و تجهیزات نظامی و تروریست از لبنان به سوریه و عدم امکان ارسال خودروهای بمب گذاری شده و افراد انتحاری از این گذرگاهها به داخل لبنان است. اما آنچه مهم است، پیامدها و تاثیر این موفقیت بزرگ بر روند معادلات سوریه است، اینکه در تحولات میدانی چه تغییراتی را شاهد خواهیم بود و پیامدهای آزاد سازی این منطقه برای مناطق همجوار از جمله لبنان چه خواهد بود، چرا که این عملیات منجر به فرار تروریستها به منطقه «جرود» در عرسال لبنان و همچنین 2 شهرک «فلیطه» و «رنکوس» در جوار یبرود شد. برای پاسخ به سئوال مطرح شده ابتدا لازم است موقعیت یبرود را تشریح کنیم.
القلمون کانون امداد رسانی تروریستها بود
منطقه القلمون به این جهت منطقه مهمی در معادلات نظامی گروههای تروریستی شمرده میشود که این گروهها آن را حیات خلوت و کانون امداد و کمک رسانی به دیگر گروههای تروریستی به شمار میآورند که در استان دمشق و مناطق مرکزی سوریه یعنی استانهای حمص و ریف حمص و مناطق بیابانی در شرق یعنی استان دیر الزور فعالیت میکنند. منطقه القلمون در واقع نوار استراتژیکی است به طول 120 کیلومتر و عرض حدود 10 کیلومتر که در برخی مناطق عرض این نوار به 35 کیلومتر هم میرسد. در غرب این منطقه سلسله کوههای لبنان و در شرق آن راههای منتهی به بیابانهای شام با مجموعه بزرگی از روستاها و شهرهای کوچک واقع شده است. برآورد میشود شمار تروریستهای مسلح فعال در این منطقه به حدود 20 هزار تروریست برسد که در 3 منطقه اصلی یعنی «رنکوس»، «عسال الورد» و «یبرود» پراکنده و متمرکز شدهاند و وابسته به گروههای تروریستی مانند «گردان القادسیه» در رنکوس، «ارتش آزاد» و «گردان چتربازان القصیر» و «ارتش اسلام» و «جبهه النصره» و «غریبان شام» و دهها گروه مسلح تروریستی دیگر هستند.
استراتژی ارتش و نیروهای مسلح سوریه از سال گذشته میلادی بر پاکسازی منطقه القلمون متمرکز شد، منطقهای که شهر «رنکوس» در جنوب (در 45 کیلومتری شهر دمشق) و البریج در شمال (تنها چند کیلومتر با القصیر فاصله دارد) و نوار باریک استراتژیکی به طول حدود 70 کیلومتر و عرض 10 کیلومتر را در برمیگرفت و شهرها و شهرکهایی مانند «حوش عرب» و «عسال الورد» و «الجبه» و «المعره بخعه» و «الصرخه» و «فلیطه» و «یبرود» و «النبک» و «دیر عطیه» و «قاره» و «جراجیر» را در خود جای میداد.
آنچه موقعیت استراتژیک منطقه القلمون را دو چندان میکرد، نزدیکی آن به مرزهای لبنان بود و همین موجب شده بود، تروریستهای فعال در سوریه با ارتباط با تکفیریهای لبنان که به طور مشخص در منطقه مرزی «عرسال» این کشور اقامت داشتند، از آن برای تردد و وارد کردن تجهیزات نظامی به داخل سوریه استفاده کنند. به همین منظور قطع این ارتباط در اولویتهای ارتش سوریه قرار گرفت و اواسط نوامبر گذشته نیروهای مسلح و ارتش سوریه در عملیاتهایی شهرکهای «قاره» و «دیر عطیه» و «النبک» را پس از پاکسازی از لوث گروههای تروریستی آزاد کردند.
با تصرف این منطقه از یک سو راههای اصلی ارتباط بین گروههای مسلح فعال در جنوب و گروههای مسلح فعال در شمال سوریه قطع میشد و از سوی دیگر ارتباط گروههای تروریستی داخل سوریه با مناطق مرزی لبنان نیز از بین میرفت و به این طریق لبنان نیز با تامین امنیت سلسله کوههای القلمون که در شرق لبنان واقع هستند، از معادلات میدانی سوریه خارج میشد. |
یبرود کانون تجمع تروریستها
شاید بتوان گفت منطقه یبرود مهمترین نقطه در منطقه القلمون به شمار میآید، به این دلیل که گروههای تروریستی این منطقه و شهر یبرود را به کانون اصلی کمکرسانی و امداد به گروههای مسلح در دیگر مناطق مرکزی و جنوبی سوریه تبدیل کرده بودند. آنها به این امر اکتفا نکرده بودند، بلکه کارگاههای بیشماری جهت تولید بمب و موشکهای دستی در این شهر ایجاد کرده بودند و تسلط ارتش سوریه بر شهر یبرود به معنای خارج کردن این منطقه از معادلات میدانی گروههای تروریستی بود، چون از یک سو با تصرف این منطقه راههای اصلی ارتباط بین گروههای مسلح فعال در جنوب و گروههای مسلح فعال در شمال سوریه قطع میشد و از سوی دیگر ارتباط گروههای تروریستی داخل سوریه با مناطق مرزی لبنان نیز از بین میرفت و به این طریق لبنان نیز با تامین امنیت سلسله کوههای القلمون که در شرق لبنان واقع هستند، از معادلات میدانی سوریه خارج میشد. بطور کلی گروههای تروریستی به دو دلیل اساسی تلاش داشتند، شهر یبرود را به کانون فعالیتهای تروریستی خود تبدیل کنند:
1- هدف قرار دادن مناطقی در داخل سوریه به ویژه آنکه یبرود منطقهای است که به پایتخت سوریه اشراف دارد و برای گروههای تروریستی مهم است که کانون تجمع و تمرکزی برای حمله به سمت پایتخت سوریه داشته باشند و سقوط آن برای تروریستها به معنای از بین رفتن امکان هرگونه حمله به دمشق و تامین امنیت بیش از پیش آن است.
2- هدف قرار دادن مناطقی در داخل آن هم به واسطه خودروهایی که در این منطقه بمبگذاری و به داخل لبنان ارسال و یا موشکهایی که از این منطقه به اراضی لبنانی شلیک میشد و یا انتحاریهایی که به نقاط و شهرهای مختلف لبنان ارسال میشدند که بالطبع هدف اصلی آنها مقاومت اسلامی بود و با سقوط آن دیگر گروههای تروریستی نخواهند توانست از این نقطه دست به عملیاتی تروریستی علیه مقاومت در لبنان بزنند.
پیروزی ارتش سوریه در یبرود را به این دلیل باید بزرگ و ارزشمند دانست، چون برای حفظ این شهر و ممانعت از ورود نیروهای ارتش سوریه به آن بیش از 7 هزار تروریست آماده جنگ با ارتش سوریه شده بودند. این درحالی است که بافت جغرافیایی یبرود بافتی سخت در عملیاتهای نظامی شمرده میشود، چون در این منطقه دشتی وجود دارد که یبرود را به دو بخش تقسیم میکند، همچنین در این منطقه کوههای بلند و سختی مانند «تیجان»، «مار مارون» و «العریض» وجود دارد که بالا رفتن و صعود از آنها کار را برای ارتش سوریه بسیار سخت و دشوار میکند. همچنین یبرود از جنوب به منطقهای کوهستانی محدود است که ورود به یبرود از این محور را بسیار سخت و دشوار میکرد. در شمال یبرود «مزارع ریما» قرار دارد که با وجودیکه هزاران تروریست در آن متمرکز بودند، ارتش سوریه هفته گذشته موفق شد، آن را به طور کامل به تصرف درآورد. منطقه غرب یبرود نیز منطقهای کوهستانی است که گروههای تروریستی برای تردد خود اقدام به ایجاد گذرگاههایی کوهستانی در آن کرده بودند و این گذرگاهها آنها را به منطقه عرسال در لبنان ارتباط میداد. در شرق تنها یک راه اصلی وجود داشت و تنها محوری بود که نفوذ به داخل شهر یبرود از آن را آسان میکرد. در شمال غربی یبرود شهرک «السحل» قرار دارد که با یبرود 3 کیلومتر فاصله دارد و در این اواخر توسط ارتش سوریه آزاد شده بود. نگاهی ساده به نقشه یبرود نشان میداد که ارتش سوریه چه نبرد سخت و مهمی را پیش رو داشت، چراکه طبیعت کوهستانی منطقه زمینه مناسبی را برای تردد عناصر تروریستی و قاچاق سلاح و تجهیزات نظامی فراهم کرده بود.
عمده گروهکهای فعال در عرصه یبرود، مستقیماً به عربستان سعودی وابسته هستند و نابودی آنها به معنای در دست گرفتن کارتهای برنده در مقابل عربستان سعودی است. از سوی دیگر جایگزین کردن این تعداد نیرو، برای عربستان کار آسانی نیست. همچنین باید تأکید کرد که پاکسازی «یبرود» مستقیماً میتواند بر موضوع امنیت لبنان تأثیر بگذارد. |
بازتابها و تاثیرات سقوط یبرود
یکی از مهمترین بازتابها و تاثیرات سقوط یبرود برای گروههای مسلح و حامیان آنها سقوط نظریهای «تجدید موازنه قوا» است که سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی در این اواخر از آن درباره اوضاع گروههای مسلح در عرصه میدانی سوریه و بازگرداندن قدرت به آنها سخن گفته بود و همان سناریویی است که با پیروزی ارتش سوریه در القصیر همراه شد و اکنون در حلب نیز تلاش میشود، اجرا شود. به باور کارشناسان، با بیان هویت گروههای درگیر در منطقه القلمون سوریه و پاکسازی یبرود به عنوان استراتژیکترین منطقه القلمون، عربستان سعودی بازنده اصلی این نبرد است.
عمده گروهکهای فعال در عرصه یبرود، مستقیماً به عربستان سعودی وابسته هستند و نابودی آنها به معنای در دست گرفتن کارتهای برنده در مقابل عربستان سعودی است. از سوی دیگر جایگزین کردن این تعداد نیرو، برای عربستان کار آسانی نیست. همچنین باید تأکید کرد که پاکسازی «یبرود» مستقیماً میتواند بر موضوع امنیت لبنان تأثیر بگذارد. تا پیش از این «یبرود» به عنوان مهمترین گذرگاه برای ورود به لبنان محسوب میشد که تسلط ارتش بر این منطقه جلوی این مسأله را هم خواهد گرفت. با پاکسازی القلمون به سرعت پاکسازی مناطق پیرامونی دمشق، نهایی میشود. تروریستهای حاضر در دمشق و ریف دمشق همراه با حمص و ریف آن از حمایتهای لجستیکی و نظامی که از لبنان می رسد محروم خواهند شد. از سوی دیگر وقتی این منطقه تصرف شود، نیروهای درگیر ارتش سوریه میتوانند تمام توان خود را به مناطق شمالی متمرکز کنند و پاکسازی مناطق غوطه شرقی و غربی دمشق سرعت بیشتری بگیرد و در تأثیری دیگری هم که در جبهه تروریست ها دارد، کاهش شدید روحیه آنان است که تأثیر روانی محسوب میشود.
جبهههای نبرد پس از یبرود
هرچند نمیتوان با قاطعیت بیان کرد که برنامههای آینده نبردها در سوریه چگونه پیش خواهد رفت اما بر اساس مقتضیات میدانی و سیاسی و تحلیل اوضاع و اولویتهایی که مد نظر است، میتوان پیشبینی کرد که پس از یبرود ارتش سوریه اقدامات خود را بر دو موضوع متمرکز کند:
1- جبهه نظامی یا نبردهایی که ارتش و نیروهای مسلح سوریه در نقاط مختلف کشور درگیر آن هستند و به آن میپردازند.
2-تلاش دیپلماتیک برای به بار نشاندن مصالحهها و آشتیهای ملی که نمونههای آن را در مناطق مختلف ریف دمشق و در مناطق مانند «بیت سحم» و «ببیلا» و «یلدا» مشاهده کردیم.
بیتردید این بخش از اقدامات ارتش میتواند، نقش بسزایی در پایان دادن به درگیریها در برخی از مناطق سوریه داشته باشد و گروههای بیشتری را تشویق خواهد کرد تا اختلافات خود را از طریق گفتوگو و مذاکره حل کنند. پیروزی ارتش سوریه در یبرود نشان داد که منطقه و نبرد سختی برای ارتش سوریه وجود ندارد و ارتش سوریه هرگاه اراده کند میتواند، وارد هر منطقه بشود و این زنگ خطر بزرگی برای تروریستهایی است که سلاحهای خود را بر زمین نگذاشته و همچنان به مبارزه با ارتش و نظام سوریه ادامه میدهند.
روح الله قاسمیان
کارشناس مسائل خاورمیانه
منبع:جام
به گزارش « سراج24»، سپاهان در دو رفت مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا موفق شد الهلال عربستان را با نتیجه سه بر دو شکست دهد و جواب سخنان سخیف عبدالرحمان بن مساعد، رییس این باشگاه سعودی را در زمین بازی بدهد.
عربستانیها از شکست نماینده خود برابر ایران ناراحت هستند اما عصبانیت بیشتر آنها از اعتقادات مذهبی بازیکنان ایرانی سرچشمه میگیرد؛ جایی که بازیکنانی نظیر سید مهدی رحمتی، سیدمهدی سید صالحی، مهدی شریفی، امیرحسین صادقی و ... ابایی از نشان دادن اعتقادات مذهبیشان به ائمه اطهار ندارند. سایت "الریاض" عربستان در گزارشی یک جانبه و یک طرفه از کنفدراسیون فوتبال آسیا خواست تا با نمایندگان ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا برخورد تندی داشته باشد و آنها را جریمه کند.
این رسانه عربستانی مدعی شده است: "از زمانی که فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) تاسیس شد تلاش کرد تا با کارشکنیهایی که صورت زیبای مستطیل سبز را لکهدار میکند، مبارزه کند.
عبارتهای نژاد پرستانه، سیاسی، قومی و دینی چهار مشلکی هستند که فیفا تلاش کرده و میکند تا آنها را از فوتبال بزداید.
فیفا به کسانی که چنین اقدام هایی را انجام میدهند به شدت برخورد میکند. پیش از این بارها دیدهایم که فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) جریمههای سنگینی را برای سکوهایی که بوی نژادپرستی از آنها به مشام میرسد، یا بازیکنانی که عبارتهایی را به کار میگیرند، در نظر گرفته است.تیمهای ایرانی در بیشتر رویاروییهای خود با تیمهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان همواره پای مسائل سیاسی و طائفهای را پیش میکشند بدون این که کسی با آنها برخورد کند و پاسخی تند به بازیکنان یا سکوهای مملو از شعارهای سیاسی و دینیشان دهد. این موضوع جدیدی نیست. پیش از این هم در دیدار الهلال با استقلال در ورزشگاه آزادی شاهد چنین حوادثی بودیم تا جایی که ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی به محفلی دینی تبدیل شده و بعضیها به داخل زمین ریختند تا سرودهای طائفهای خود را سر دهند، در حالی که پلاکاردهای سیاه رنگی در دست آنها بود. گذشته از اینها، آنها مواد محترقه و نیروزا را هم نزدیک بازیکنان الهلال پرتاب کردند و چند بار بازی متوقف شد. هر چند کنفدراسیون فوتبال آسیا بارها شدیدا علیه این رفتارها به ایران هشدار داد، اما حاضران در ورزشگاهها به رفتارهای خود ادامه میدهند.
نگه داشتن کاروانها در فرودگاهها برای ساعتهای طولانی، اسکان دادن تیمها در هتلهای بی کیفیت و سه ستاره، نصب دوربین در محل تمرین تیمهای مهمان و پخش گزینشی تلویزیونی نمونههای زیادی از کارشکنیهای نمایندگان ایرانی به شمار میآید و آخرین کارشکنی آنها هفته گذشته رخ داد؛ جایی که بازیکن سپاهان در دیدار برابر الهلال پس از گلزنی پیراهن خود را که روی آن عبارتی نوشته شده بود، نشان داد. این در حالی است که فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) چنین کاری را ممنوع کرده است.
کنفدراسیون فوتبال آسیا شکایتهای بسیاری را درباره کارشکنی باشگاههای ایرانی دریافت کرده است. با این حال هیچ واکنشی نشان نداده است و همچون یک تماشاگر برخورد میکند، بدون آن که با صدور مجازاتهایی به این کارشکنیهای پایان دهد. همه ویدیو اتفاقات بازی الهلال برای استقلال در آزادی را دیدند و ما آن فیلم را هم به AFC ارسال کردیم، این در حالی است که کنفدراسیون فوتبال آسیا چنین رفتارهایی را طبیعی دانست.
بیانیههای دینی و سرودهای طائفهای با واکنش AFC مواجه نشد. ناظر بازی در فرودگاه از کاروان الهلال استقبال نکرد و آنچه را که در ورزشگاه رخ داد گزارش نکرد، بدون این که با جریمهای مواجه شود. انگار AFC منتظر است تا اتفاقی تلخ و مصیبتی رخ رخ دهد تا واکنشی نشان دهد. همه این اتفاقات باعث شده تا تیمهای عربی با هواپیمای ویژه در همان روز مسابقه به ایران بروند و بلافاصله بعد از بازی آنجا را ترک کنند."
** چالشی بزرگ
در ادامه گزارش تند این سایت سعودی آمده است: "همه روسای کنفدراسیون فوتبال آسیا هیچ مجازاتی را برای باشگاههای ایرانی در نظر نگرفتند. همین مساله شیخ سلمان آل خلیفه، رییس AFC را برابر یک چالش بزرگ قرار داده تا قدرت و اقتدار خود را برابر چنین کارشکنیها که فوتبال آسیا را در هم نوردیده است، نشان دهد. این موضوع در راس کارهای AFC قرار دارد. در غیر این صورت باشگاههای عربی چنانچه صبرشان لبریز شود، شکایت خود را به فیفا میبرند تا حق خود را آن جا بگیرند. بیشتر کشورهای آسیایی به شیخ سلمان رای دادند و به او اعتماد کردند. امیدواریم که جواب اعتماد خود را بگیریم به ویژه این که پروسه بزرگ و اصلی شیخ سلمان پیشرفت فوتبال آسیا و رسیدن آن به سکوهای قهرمانی در رقابتهای جهانی است."
به گزارش ایسنا، در حالی این رسانه عربستانی چنین گزارش تند و یکطرفهای را علیه فوتبال ایران منتشر کرده که میزبانی کشورهای عربی از تیمهای ایرانی همواره دردسرهایی را برای ایرانیها ایجاد کرده است. معطلی چند ساعته در فرودگاهها، انگشت نگاری و چشمنگاری تنها چند نمونه از کارشکنی کشورهای عربی در مواجهه با تیمهای ایرانی است.