سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

فرمانده سابق مرکز فرماندهی آمریکا: با روحانی همکاری کنید؛ انتظار زیاد هم نداشته باشید/ سه سال است که از خواب بیدار می شوم به "ایران" فکر می کنم

ژنرال بازنشسته جیمز متیس فرمانده سابق مرکز فرماندهی آمریکا گفت که ایران تصمیم نگرفته است که سلاح هسته ای تولید کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


ژنرال بازنشسته جیمز متیس فرمانده سابق مرکز فرماندهی آمریکا گفت که ایران تصمیم نگرفته است که سلاح هسته ای تولید کند.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، این فرمانده سابق آمریکا اضافه کرد: آمریکا باید با رئیس جمهور جدید ایران همکاری کند و نباید انتظارات زیادی داشته باشد.

وی در عین حال افزود: حسن روحانی از حمایت زیادی در وضعیت سیاسی فعلی کشور برخوردار نخواهد بود.

جیمز متیس اظهار داشت: مطمئنم که اگر ایران به سلاح هسته ای دست پیدا کند اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران حمله می کند اما حتی همکاری احتمالی در این حمله هم نابودی تاسیسات ایران را ممکن نمی کند.

وی ادامه داد: تنها راه حل برنامه هسته ای ایران راهکار دیپلماتیک خواهد بود.

متیس گفت: ارتش می تواند برای دیپلمات های ما زمان بخرد اما نمی تواند این مشکل را حل کند.

فرمانده سابق مرکز فرمانده آمریکا اظهار داشت که در طول خدمتش، ایران نخستین مسئله ای بوده که بر روی آن تمرکز داشته است.

وی افزود: سه سئوالی که صبح ها پس از بیدار شدن می پرسیدم، ایران، ایران و ایران بود.


مترجم: محمد امین فرزانه

 

بازخوانی رابطه سپاه با دولت‌‌های هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد


شرق: سپاه یکی از نهادهای قدرتمند و تعیین‌کننده در ایران پس از پیروزی انقلاب، تاکنون بوده است که وظیفه اصلی آن «حراست از انقلاب و دستاوردهای آن» تعریف شده است. با اینکه سپاه، بیشتر به‌عنوان نهادی نظامی-امنیتی شناخته شده، اما مسوولیت‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی‌ای نیز برای خود تعریف کرده است. ورود سپاه در حوزه‌های اقتصادی بعد از جنگ هشت‌ساله و در حوزه سیاسی، بیشتر، از سال 84 و به‌ویژه سال 88 به این سو محل مناقشه بوده است.
 در همین راستا با سردار «رمضان شریف» همرزم سردار سپاه قدس (قاسم سلیمانی) که بیشتر دوران فعالیتش را با رسانه‌ها و خبرنگاران سپری کرده است، درباره نقد عملکرد سپاه گفت‌وگو کردیم. سردارشریف، پنج، شش سالی هست که سمت سخنگویی و مدیرکلی روابط عمومی سپاه را بر عهده دارد و شاید از معدود کسانی است که توانسته میان حوزه فعالیتش در نهادی امنیتی با رسانه‌ها ارتباط و هماهنگی خوبی برقرار کند.


 تعامل سپاه با دولت‌ها از ابتدای انقلاب تاکنون چگونه بوده است؟

پاسخ به این سوال نیازمند یک مقدمه است و آن اینکه، همه آنچه امروز شاهدیم محصول شناخت و درایت عمیق امام‌(ره) و اندیشه برگرفته از اندیشه اسلام و فرهنگ اهل‌بیت(ع) و نیز شناخت ایشان از دشمنان اسلام و انقلاب بود که توانست گفتمان جدیدی را مبتنی بر گفتمان پیامبر و اهل‌بیت(ع) در تاریخ معاصر احیا کند.  اگر به زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 دقت کنیم، ما در این مقطع با دو گفتمان مسلط که بخش عمده‌ای از جهان را هم بین خود تقسیم کرده بودند، مواجهیم؛ یکی گفتمان غرب به سرکردگی آمریکا و دیگری گفتمان کمونیسم به سرکردگی شوروی سابق. آنچه که جزو نوآوری‌های آن دوره بود ظهور گفتمان سومی است که این گفتمان ضمن تفاوت‌های اساسی با دو گفتمان مسلط، تنها خواست جغرافیای ایران و حتی خواست جغرافیای امت اسلام نبود، بلکه واجد ارزش‌های الهی و سازگار با فرهنگ و فطرت همه انسان‌ها بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش گفتمانی نوین و نافذ صاحبان دو گفتمان قبلی احساس کردند با یک مشکل اساسی و جدی مواجه شده‌اند، بنابراین هردو با دلایل و منافع خاص، خود را با چالش جدی روبه‌رو دیدند و تلاش کردند این گفتمان یا شکل نگیرد یا اینکه حداقل اجازه ندهند از مرزهای جغرافیایی کشور عبور کند و تبدیل به گفتمان جهانی شود.

اما امام با شناخت عمیقی که از ترفندهای پیچیده دشمن داشتند برای اینکه انقلاب را بتوانند مصون کنند، علاوه بر نهادهایی که مدنظر داشتند یکی از نهادهایی را که مولود انقلاب است، یعنی سپاه را ایجاد کردند. امام همواره نسبت به نهاد سپاه دیدگاه ثابت داشتند و آن این بود که سپاه مسوولیت دارد از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن حراست کند و این وظیفه را محدود به تهدید یا حدود خاصی نکردند و جالب این است که برخلاف تصور و تبلیغات رسانه‌ای که تبدیل به یک دروغ رایج هم شده، سپاه قانونمندترین نهاد انقلاب اسلامی است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تجربه منحصربه‌فردی دارد، یعنی در زمانی که شکل می‌گیرد و در حال آموزش و سازماندهی است، در همان حین با مشکلات مختلفی که کشور با آن روبه‌رو است مثل غایله‌های کردستان، ترکمن‌صحرا و مقابله با گروهک‌های ضدانقلاب، ماموریت خود را انجام می‌دهد که اوج این تجربه نیز در تهاجم صدام و ورود سپاه به عرصه هشت‌سال دفاع مقدس بود.

سپاه در ابتدای شکل‌گیری، بخش عمده‌ای از کارش کار فرهنگی و در جهت ترویج گفتمان امام و گفتمان انقلاب اسلامی بود و در جهت ساختارسازی و سازمان‌سازی برای استقرار نظام جمهوری اسلامی و تغییر نظام بوروکراسی شاهنشاهی فعالیت می‌کرد. البته در این راستا برخی نهادها و دستگاه‌های دیگر نیز متناسب با شرایط و ظرفیت‌های خود ایفای نقش می‌کردند.

بعد از سپری‌شدن سال 58 و پایان کار دولت موقت و حوادث پس از تسخیر لانه جاسوسی و حمله نظامی آمریکایی‌ها به طبس، جنگ تحمیلی عراق با حمایت استکبار جهانی در 31 شهریور 1359 آغاز شد. دولت زمان جنگ شرایط خاصی داشت، ما در تقابل با یک تهاجم خارجی بودیم و تلاش می‌شد از سوی دولت یک تعامل جدی و پشتیبانی و حمایت بدون دعوا و درگیری را شاهد باشیم. کسانی که در خطوط مقدم بودند از دولت مطالبه داشتند و حق هم داشتند و از زمانی که دولت نقش و جای خود را پیدا کرد تدریجا این پشتیبانی‌ها بیشتر هم شد. گرچه در سال‌های آخر جنگ تحمیلی نسبت به رویکرد و رفتار نخست‌وزیر و دولت وقت انتقاداتی مطرح است.

   منظورتان از دولت وقت، دولت آقای میرحسین موسوی است؟

بله منظور دولت ایشان است. در شرایط بعد از جنگ در همه کشورها اصلی وجود دارد که بعد از جنگ دولت از تمام توانمندی‌های ملی برای بازسازی کشور استفاده می‌کند و تحت عنوان«عملکرد نیروهای مسلح در دوران صلح یا بعد از جنگ» مطرح می‌شود، کشورهای روسیه و چین از این مساله استفاده خوبی کرده‌اند. سپاه هم با توجه به توانمندی‌های خوبی که در حوزه‌های مهندسی داشت و علاوه بر تجهیزات و امکانات، از نیروی انسانی زبده و هوشمندی هم برخوردار بود، بر اساس اصل 147 قانون اساسی و با فرمان مقام‌معظم‌رهبری در 23 آذر 68 بخشی از توانمندی‌های خود که عمدتا ماهیت مهندسی داشت را وارد حوزه سازندگی کشور کرد. البته در آن زمان مثل همه حوزه‌های دیگر مانند جنگ نسبت به توانایی‌های سپاه خیلی حرف‌وحدیث بود که اینها (سپاه) دوره ندیده‌اند، آموزش ندیده‌اند، لشکر و یگان نمی‌شناسند و اتفاقا یکی از چالش‌های سپاه با بنی‌صدر هم در همین زمینه بود که اجازه کار به سپاه نمی‌دادند، اما با تاکیدات امام، نماینده ایشان در شورایعالی دفاع که در آن زمان مقام‌معظم‌رهبری بودند و هم با جدیت آقای هاشمی بر مشکلات فایق آمدیم و سپاه توانست به همه این سوالات و شبهات پاسخ دهد و ملت ما متوجه شدند که اگر حضور سپاه نبود شرایط متفاوت می‌شد. بنابراین سپاه با به جان خریدن همه این حرف‌ها توانست موفق ظاهر شود.

در حوزه سازندگی نیز از ابتدا تا همین امروز هرکسی از منظر خاصی با ورود سپاه مخالفت داشت که به ظاهر هم از سر خیرخواهی بوده است؛ ولی از آنجا که ماموریت سپاه حفاظت از انقلاب است، نمی‌توانست نسبت به اینکه کشور و به ویژه زیرساخت‌های آن آسیب دیده بی‌تفاوت باشد و با بازگشتن به پادگان‌ها چشمش را بر این شرایط ببندد.

در دولت سازندگی که آغاز ورود سپاه به سازندگی است، بارها و بارها رییس‌جمهور و وزرای دولت در مقاطع مختلف، این نقش برجسته سپاه را مورد تقدیر قرار دادند و سپاه با وجود همه این موانع کارهای بزرگی را انجام داد. افزایش تجربه و دانش فنی و تامین تجهیزات جدید در این عرصه در دولت اصلاحات هم تداوم پیدا کرد و پروژه‌های زیادی به سپاه محول شد که بخش عمده‌ای از پروژه‌ها در همان دولت اصلاحات به پایان رسید و وزرای عمدتا فنی دولت اصلاحات، مثل وزارت نیرو و راه از نوع کار سپاه چه از بعد کیفی و چه کمی راضی بودند.

  یعنی نظرشان مثبت بوده است؟

 تمام مصاحبه‌ها، گفت‌وگو و اظهارات وزرای اصلاحات در مراسم افتتاحیه و اختتامیه پروژه‌های واگذار شده به سپاه موجود و مستند است و یک مورد هم گله و شکایت از نحوه اقدامات سپاه نه در دولت اصلاحات و نه در دولت سازندگی نبوده است.

در دولت نهم و دهم نیز همین روند ادامه پیدا می‌کند و گاهی مشکلات سپاه در این دوره بیشتر از دوره اصلاحات و سازندگی هم بود که دلایل خاص خود را دارد و برخلاف آنچه در برخی رسانه‌ها گفته شده که کار سپاه با آمدن احمدی‌نژاد تسهیل شد و سپاه در همه پروژه‌ها هست، اینطور نبود، این موضوع دقیق نیست و مستنداتش هم وجود دارد. یکی از دلایل آن هم این است که پذیرش کار از طرف کسانی که در دولت‌های نهم و دهم حضور داشتند بنا بر دلایلی مثل دولت اصلاحات و سازندگی سهولت لازم را نداشت، البته نه اینکه ممانعت ایجاد کنند چون توان و تخصصی که سپاه دارد توانی نیست که دولت‌ها به سادگی از خیر آن بگذرند.  برخلاف برخی تبلیغات جهت‌دار، این سپاه نیست که تلاش دارد پروژه‌های مختلفی را بگیرد و کار کند بلکه این دولت‌ها بوده‌اند که تلاش می‌کردند از ظرفیت و فرصت سپاه استفاده بیشتری کنند. بعد از انتصاب سرلشکر جعفری به فرماندهی کل سپاه یکی از تدابیر ایشان این بود که ورود سپاه به عرصه پروژه‌هایی که امکان انجامش توسط پیمانکاران داخلی بود را محدود کنند و حتی سقف ریالی پروژه‌ها را مشخص کنند و تلاش شده سپاه جایی ورود پیدا کند که پیمانکاران داخلی توان انجام آن را ندارند و عمده رقبای آن در این پروژه‌ها شرکت‌های خارجی هستند. البته در دولت‌های نهم و به ویژه دولت دهم، مساله تحریم‌ها نیز مشکلاتی ایجاد کرد که باید این را هم به دلایل دیگر اضافه کنید. مثلا انتقال خط لوله صلح از عسلویه به ایران شهر پروژه‌ای نیست که از سوی پیمانکاران داخلی داوطلب داشته باشد، هر آدم عاقلی هم می‌داند که وقتی توانی در کشور است نباید شرکت‌های خارجی وارد شوند. از طرف دیگر برآورد هزینه‌ها و فرصت‌آفرینی برای پیمانکاران خرد نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

حضور سپاه در عرصه سازندگی تداوم حضور سپاه در دوران دفاع مقدس است. لذت معرفی یک کشور آباد برای سپاه خیلی اهمیت دارد، سپاه می‌خواهد نشان دهد که نظام جمهوری‌اسلامی قادر است در این حوزه‌ها کار کند و امروز در بسیاری از حوزه‌ها کارهای بزرگی هم شده است و با همه هیاهویی که وجود دارد هنوز میزان پیمانکاران در کشور که وابستگی به جریان‌های موسوم به ملی و مذهبی دارند حتی در دولت‌های نهم و دهم از قرارگاه‌ سازندگی سپاه بیشتر است و با عدد و رقم می‌توان آن را نشان داد. این موضوعی است که متاسفانه به‌رغم اهمیت در چنین فضایی کمتر به آن توجه می‌شود.

  تعامل سپاه با کدام‌یک از دولت‌های هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد بهتر بود؟

 در بخش‌های مختلف متفاوت است. در حوزه فرهنگی در دولت اصلاحات رضایت چندانی از عملکرد آنان نداشتیم و تعامل سپاه با آنها کمتر بود، نوع تفکری که مسوولان این بخش به کار می‌گرفتند چه در حوزه فرهنگی یا در حوزه سیاست خارجی، باعث می‌شد تعامل کمتر باشد، چون سپاه از گفتمانی حمایت می‌کرد که بتواند اقتدار کشور را به نمایش بگذارد و در حوزه بازدارندگی تاثیر مثبت‌تری داشته باشد و طمع دشمنان را کمتر کند. به‌عنوان نمونه در این دوره و در اوج بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها که دولت دنبال می‌کرد، آمریکا ما را به‌عنوان محور شرارت در کنار کره‌شمالی و صدام مطرح کرد؛ این در واقع ناشی از ماهیت دشمن و نوع نگاه آنها به واقعیت ماست. بخشی از انتقاد سپاه در آن دوره همین بود. اما به نظرم در حوزه سازندگی سپاه، در دوره آقای هاشمی و به‌ویژه در دوره آقای خاتمی از منظر کاری موانعش کمتر بود، گرفتن کار در دولت‌های نهم و دهم سخت‌تر بود، این نظر من هم نیست بلکه بیان صریح فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص) (آقای رستم قاسمی وزیر فعلی نفت) است، نمی‌خواهم بگویم عنادی داشتند ولی سختگیری‌های کار بیشتر بود.

  تعامل با کدام‌یک از دولت‌ها بهتر بود؟

نمی‌شود به‌طور کلی گفت، در حوزه‌های متفاوتی تقسیم می‌شود. تعامل سپاه با دولت‌هایی که قانونگراتر بودند و روند امور را قانونی طی می‌کردند، راحت‌تر و منطقی‌تر بود. سیاست‌های کلی نظام و وظایف سپاه مشخص است. سپاه به‌عنوان حافظ انقلاب به هر میزان که دولت‌ها شرایط و بسترها را فراهم کرده‌اند برای کمک به آنها شتاب کرده و در هیچ‌یک از دولت‌های سازندگی، اصلاحات و نهم و دهم کم نگذاشته‌ است. در دوره اصلاحات شاهد حضور آمریکایی‌ها در عراق و افغانستان بودیم، سپاه به‌عنوان لبه جلویی حوادث به‌طور شایسته‌ای توانست وظایف خود را انجام دهد و تهدید را از کشور دور کند. در دوره آقای احمدی‌نژاد هم دیدید چندین‌بار آمریکایی‌ها تا مرحله تهاجم به ما پیش رفتند، اما تهاجم خود را عملی نکردند، چون از قدرت بازدارندگی سپاه و نیروهای مسلح که به نمایش درآمده بود به‌ویژه رزمایش‌های پیامبر اعظم(ص) که از دوران اصلاحات آغاز شد، فهمیدند که نباید ریسک کنند چرا که متضرر خواهند شد و این یک اصل ثابت بود.  در مناظرات نامزدهای ریاست‌جمهوری اخیر هم دقت کنید، می‌بینید که هیچ دغدغه امنیتی از سوی هیچ‌یک از کاندیداها مطرح نشد و این عملکرد خوب نیروهای مسلح به ویژه سپاه بود که در حوزه نظامی و دفاعی به گونه‌ای عمل کند که هیچ کشوری هوس تهاجم دوباره به این کشور را نداشته باشد. باید اذعان کنیم در دوران انقلاب کشور در یک جنگ ناخواسته غافلگیر شد، بنابراین هرگز این اتفاق نباید تکرار شود. یکی از دغدغه‌های جدی دولت‌ها امنیت کشور و مرزهاست. هدیه سپاه و به‌طور کلی نیروهای مسلح به دولت‌ها همین امنیت کشور است. رییس دولتی که هیچ دغدغه‌ای نسبت به امنیت نداشته باشد چقدر می‌تواند راحت‌تر در جهت تحقق شعارها و قول‌هایی که داده عمل کند و این در مورد دولت آینده نیز صدق خواهد کرد و به یاری خداوند، دکتر روحانی نیز دغدغه‌ای از این بابت نخواهد داشت.

  کدام دولت قانونگراتر  بود؟

 نسبی است و هرکدام را باید در شرایط خاص خودش مورد ارزیابی قرار داد البته تلاش همه دولت‌ها بر قانونگرایی بوده است.

  بحث‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه سپاه در سال 84 به آقای احمدی‌نژاد تمایل داشت؟

 منطق سپاه این است که در چارچوب وظایفش عمل کند. قاطعانه می‌گویم سپاه هیچ‌گاه به دنبال این نبوده که چه کسی رییس‌جمهور می‌شود. مبنای سپاه این بوده که آنچه مورد نظر رهبری و در دو بعد امنیت انتخابات و حضور حداکثری مردم است تحقق پیدا کند و سپاه در این دو بخش همیشه فعالانه حضور داشته است؛ یکی اینکه انتخابات در یک شرایط امن و آرام انجام شود که با توجه به دشمنانی که داریم کار ساده‌ای هم نیست. امنیت به‌سادگی حاصل نمی‌شود، وظیفه امنیتی سپاه همواره وظیفه ثابتی بوده است، فارغ از اینکه مردم به چه کسی رای دهند. نکته دوم اینکه سپاه به‌عنوان نهاد انقلابی که دل در گرو انقلاب دارد و قطعا نسبت به انتخابات حساس است، آنچه دنبال می‌کرده حضور حداکثری مردم بوده است. استاندارد حضور مردم را از شاخص‌های امنیتی می‌دانیم و هرچقدر حضور مردم بیشتر باشد کمک غیرمستقیم به نیروهای مسلح است. برای تحقق این خواسته‌ها سپاه به‌طور جدی در جهت تبیین دیدگاه امام و رهبری و تبیین ضرورت و نقش حضور مردم فعال بوده است اما اینکه گفته می‌شود سپاه در سال 84 پشتیبان آقای احمدی‌نژاد بوده است حرف درستی نیست و با قاطعیت می‌گوییم سپاه به هیچ‌وجه به دنبال ایشان نبود. اما بحث دیگری که مطرح است این است که بسیجی‌ها گفتمان احمدی‌نژاد را به لحاظ نوع شعارها و عملکردی که در زمان مدیریت شهرداری از ایشان دیدند، پسندیدند و افکار عمومی ما در آن مقطع هم موثر بود، افکار عمومی، نیازها و مطالباتی دارد و نگاه می‌کند در شعارهای چه‌کسی این مطالبات برجسته است، اما این به آن معنا نیست که بسیج به‌طور سازمان یافته پشت آقای‌احمدی‌نژاد باشد، بسیجی‌ها که بخش قابل توجهی از جمعیت کشور هم هستند احساس کردند آنچه می‌خواهند و می‌پسندند در رویکرد ایشان هست و قابل انکار هم نیست که بسیجی‌ها آن مقطع، رای اصلی‌شان وی بود. در انتخابات بعدی هم همین‌طور بوده است. درست است که بسیج سازمان وابسته به سپاه است اما اینطور نیست که سپاه به آن امر و نهی کند و در انتخابات به آنها دستور دهد که به چه کسی رای دهند.

  سوال همین‌جاست که بسیج دستوری عمل می‌کند و در این رابطه هم از سپاه دستور گرفته است؟

 نه اصلا اینطور نیست. درست است بسیج سلسله مراتب دارد و دستوری عمل می‌کند مثلا در مورد رزمایش‌ها و سایر فعالیت‌های میدانی اینگونه است، اما در اموری که مربوط به شخص خود بسیجی‌هاست، آنها بنابر تشخیص خود عمل می‌کنند، بسیج اقشار مختلفی دارد مثل دانش‌آموز، دانشجو، استاد دانشگاه و... ما بارها در همین انتخابات هم بیانیه دادیم که سپاه و بسیج به‌طور مصداقی از کسی حمایت نخواهند کرد و فقط به تبیین ملاک‌ها و معیارها و ضرورت حضور حداکثری خواهد پرداخت. ما در مورد عدم ورود به مصداق‌ها به لحاظ شرعی موظف هستیم؛ در این مورد، امام جمله صریحی دارند که ورود به دسته‌جات و گروه‌های سیاسی برای سپاه حرام شرعی است و لفظ حرام شرعی برای سپاه و نظامی‌ها که خاستگاهشان ایمانی است معنای خاصی دارد.نکته اینجاست که به قول گوبلز«دروغ هر چه بزرگ‌تر باشد باورکردنش آسان‌تر است»، این هم یک دروغ گوبلزی است که سپاه و بسیج دنبال این هستند که این فرد یا آن فرد کدام‌یک رییس‌جمهور شود و کدام‌یک نشود. واقعا این نگاه سپاه نیست البته ما در هر دوره‌ای از تجربیات قبلی‌مان استفاده کرده‌ایم مثلا در انتخابات اخیر از 5/1سال قبل فرماندهان سپاه و نماینده ولی‌فقیه در سپاه بر این موضوع نظارت بیشتری داشته‌اند، خود ما در روابط عمومی کل سپاه از حدود یک‌سال پیش به صراحت گفته‌ایم که سپاه به تعیین مصداق‌ها ورود نخواهد کرد.

  عملکرد سپاه در سال 88 را چطور ارزیابی می‌کنید؟

مقطع ورود سپاه به فتنه 88 مقطعی بود که به‌شدت افکار عمومی از مسوولان نظام و سپاه مطالبه داشت که موضوع را فیصله دهند. یعنی به‌دلیل نوع اتفاقی که افتاد و واقعیت غیرقابل انکاری وجود داشت که بخشی از رای‌دهندگان به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و حضور خیابانی پیدا کردند و بیانیه‌هایی داده شد، از طرفی، جناحی که آرای بیشتری هم داشت در صحنه حاضر بود ولی سپاه در این مقاطع هیچ ورودی نداشت در روزهای ابتدایی تلاش کرد مشکلی پیش نیاید و کسی هم آسیب نبیند اما وقتی موضوع اردوکشی‌های خیابانی و اقدامات ساختارشکنانه و ضدامنیتی تداوم پیدا کرد و خسارت جانی و مالی به مردم وارد شد و میدانی برای حضور عناصر معاند نظام – که هیچ تعلقی نه به آن 13میلیون هوادار کاندیدای شکست‌خورده داشتند و نه به کسانی که برنده شده بودند - که از این فرصت سوءاستفاده کنند، باز شد. طبیعی است اینجا صرف‌نظر از خود انتخابات، سپاه در مقطعی ورود کرد که به غایله خیابانی و ناامنی ناشی از قانون‌گریزی پایان دهد بنابراین سپاه در چارچوب ماموریت‌های قانونی خود و برای بازگرداندن امنیت پایدار، آن هم در مدتی کوتاه، محدود و موثر در فتنه 88 ورود پیدا کرد. برآیندی که بعد از آن داشتیم رضایت عموم را به همراه داشته است و از عملکرد سپاه راضی بودند، البته اینکه از رفتار نیروهای انتظامی یا بسیج که کمک می‌کردند نارضایتی‌هایی بوده باشد، منکر نیستم و ممکن است اشتباهات فردی رخ داده باشد.

سپاه هیچ اشتباهی در انتخابات 88 مرتکب نشد؟

نه اینکه با تعصب بگویم بلکه بررسی دقیق انجام دادیم که سپاه در حوادث پس از انتخابات 88 اشتباهی نکرده است. سپاه اصلا نقشی نداشته است. در 10 روز مانده به انتخابات ما اردوکشی‌های خیابانی مفصلی با حضور طرفداران همه کاندیداها داشتیم اما شما هیچ نزاع و درگیری‌ای تا روز اعلام نتایج انتخابات نمی‌بینید ولی اتفاقی که افتاد از آنجا بود که استارت عبور از قانون زده شد و عناصر فرصت‌طلب البته با طراحی قبلی وارد شدند. سپاه در راستای وظایف قانونی خود و در مقطع خاص خود وارد شد. البته یکی از ضعف‌های ما در ماجراهای بعد از انتخابات سال 88 این بود که از گفتمان معنوی و حضور آگاهی‌بخش فرماندهان سپاه که از محبوبیت خوبی در افکار عمومی برخوردار بودند، در رسانه ملی کمتر استفاده کردیم و دلیلش هم این بود که آنقدر دشمن تبلیغ کرده بود سپاه در انتخابات دخالت می‌کند که این نگرانی وجود داشت که خود همین حضور به دخالت سپاه در انتخابات ترجمه شود.

  سپاه برخلاف سال‌های اول، در دو، سه‌سال آخر دولت دهم با آقای احمدی‌نژاد به اختلاف خورد، در شورای عالی امنیت هم بحث‌ها و اختلافاتی مطرح شده است، دلیل این اختلاف‌ها چه بود؟

حمایت سپاه و همکاری با دولت‌ها تابع ضوابط و مقررات خاصی است که بخشی مدون و مکتوب و ابلاغ‌شده است تا زمانی که دولت‌ها به وظایف مصرح و قانونی خود عمل کنند و تخطی نکنند، سپاه خود را ملزم می‌داند با تمام توان از آنها حمایت کند، به محض اینکه احساس شود دولت‌ها دچار حاشیه‌هایی شده‌اندکه با متن فاصله دارد قطعا این می‌تواند نسبت به رفتار سپاه تجدیدنظر ایجاد کند و این چیزی بود که مـتاسفانه در مورد دولت دهم اتفاق افتاد. مکاتبات زیادی با دولت دهم تحت نام سازمان سپاه و هم تحت عنوان جمعی از فرماندهان سپاه صورت گرفت و بیشتر ناظر بر این مطلب بود که از حاشیه‌سازی پرهیز و تلاش کند خدمت صادقانه و گفتمان منطبق با انقلاب که منادی‌اش بود را پیگیری کند و در این زمینه واقعا سپاه تلاش‌های زیادی را برای کمک به دولتی که با تحرک بالا منشا خدمات ارزشمندی برای کشور شد، انجام داد.

  پس اختلاف وجود داشته است؟

قطعا این اختلاف وجود داشته، در دولت‌های قبلی هم بعضا بوده است. مراکز اصلی تصمیم‌گیری مثل شورایعالی امنیت ملی که رییس‌جمهور رییس آن است و مصوبات آن بعد از تایید مقام معظم رهبری اجرایی می‌شود سپاه وظیفه دارد آن مصوبات را اجرایی کند، در این حوزه‌ها با هیچ‌یک از دولت‌ها مشکلی نبوده، آنچه بیشتر مطرح است سلیقه، گفتمان و گاه برخی رفتارهاست که مراجع و مومنان نسبت به آن موضع‌گیری می‌کنند، ماهیت سپاه در این مسایل روشن است، اما اختلافی که لاینحل باشد تاکنون وجود نداشته است.

 توضیح شما درباره خبرها و پیامک‌‌هایی در مورد حمایت برخی چهره‌ها مثل سردار سلیمانی از بعضی کاندیداها مطرح شد، چیست؟

دو بحث را باید به‌طور جدی در نظر بگیریم:اول اینکه ستادهای کاندیداها تلاش می‌کنند که از چهره‌های محبوب برای جلب آرا بهره‌برداری کنند که یکی از اینها می‌تواند فرمانده سپاه قدس باشد که به لحاظ جاذبه شخصیتی و مقبولیت اجتماعی مورد توجه قرار می‌گیرند، اما بلافاصله بعد از انتشار این خبر که در دو مقطع زمانی برای دو نفر از نامزدها مطرح شد، رسما مورد تکذیب قرار گرفت.

 یعنی سردار سلیمانی چنین چیزی گفته بود؟

نه. گفت‌وگویی حدود یک‌ونیم‌سال پیش بین ایشان با یکی از علمای محترم دیگر پیش می‌آید که چه کسی می‌تواند کشور را اداره کند؟ ایشان می‌گویند آدم‌های زیادی هستند مثلا آقای فلانی، عین همین عبارات را با ادبیات جدی‌تر در حمایت ایشان از نامزد دیگری پیامک کردند که باز تکذیب کردیم و با پیگیری شخص سردار سلیمانی بود و ما هم مقید بودیم که شخصیت و جایگاه ایشان نباید هزینه انتخاباتی قرار گیرد. از اردیبهشت سال گذشته این مساله را رعایت کردیم تا از آبروی سپاه که متعلق به آبروی نظام است هزینه نشود. نمی‌گویم به‌طور کامل ولی تقریبا هیچ گله‌ای از ستادها در این‌باره نداشتیم و برای اولین بار بنگاه‌های بزرگ خبرپراکنی دشمن هم اذعان کردند که سپاه به‌طور مصداقی ورود نداشته البته باید گفت نه‌فقط در این انتخابات که در انتخابات‌های قبلی هم همین‌طور بوده است.

  اگر سپاه را بخواهید در این سی و چند سال آسیب‌شناسی کنید، مهم‌ترین نقاط ضعف و قوت آن را چه می‌دانید؟

مرکز راهبردی سپاه همواره در حال رصد سازمان سپاه و جهت‌گیری‌های ماموریتی آن است. یک بحث مهم موضوع روزآمدی متناسب با روند تحولات و تهدیدات منطقه‌ای و جهانی است.

در یک دوره‌ای بعد از جنگ تصور خوبی از تهدیدات نداشتیم اما با تهیه «طرح تحول و تعالی سپاه» تهدیدات و جنگ‌ها در بخش‌های مختلف مثل جنگ نرم، سخت و نیمه‌سخت تقسیم‌بندی و متناسب با آنها طیف‌های ماموریتی، نیروی متخصص و تجهیزات لجستیکی تعریف شد.

سپاه همواره تلاش می‌کند ماهیت انقلابی خود را از دست ندهد و فرهنگ برجسته‌ای که سپاه از آن برآمده به نسلی که قرار است سپاه را تحویل بگیرد، به درستی منتقل و این روحیه آرمانی و انقلابی حفظ شود.

در این راستا عملکرد سپاه را به‌طور مداوم رصد کرده و سعی می‌کنیم همواره اشکالاتی که در روند کار هست را رفع کنیم. نمی‌توانیم انکار کنیم که همه پیشرفت و اقتدار جوامع در گرو دسترسی به سرشاخه‌های علم بوده است، این نگاه در سپاه وجود دارد که باید بتوانیم بر علوم مختلف مسلط شویم تا حرفی در این فضا برای گفتن داشته باشیم. نگاه سپاه نگاه درآمیختن علم، معنویت، ایمان و عمل انقلابی است.

  مهم‌ترین نقطه قوت سپاه چه بوده است؟

مهم‌ترین نقطه قوت سپاه را همین ایمان و اعتقاد به ارزش‌های الهی، خصیصه مردمی‌بودن و تعریف‌کردن خود در چارچوب قوانین و مقررات برگرفته از مکتب اسلام که شاخص آن ولایت‌فقیه است، می‌دانم. من رمز موفقیت‌های سپاه را در این می‌دانم که همواره نگاهش به اشاره رهبری چه در دوران حضرت امام و چه دوران مقام‌معظم‌رهبری بوده است.

  و مهم‌ترین نقطه ضعف؟

در سازمانی به بزرگی سپاه با ماموریت‌ها و وظایف مختلف، طبیعی است که ضعف‌هایی وجود داشته باشد و بنده مهم‌ترین نقطه ضعف سپاه را در حوزه اطلاع‌رسانی می‌دانم و به‌رغم تلاش‌های فراوان نتوانستیم سپاه و عملکرد و کارکرد آن را خوب و در تراز این نهاد مردمی و انقلابی بشناسانیم، مثلا وقتی تنها کمتر از پنج‌‌درصد پروژه‌های عمرانی کشور را داریم، دشمن آن را 95‌درصد نشان داده و جا انداخته است، این نشان از ضعف ما در این حوزه دارد که البته بخشی از آن ناشی از فرهنگ سپاه است که می‌گوید مردم دارند کار ما را می‌بینند و دشمن هم کار خود را خواهد کرد. ولی کارکرد رسانه‌ها امروز غیرقابل انکار است به‌گونه‌ای که بخش عمده‌ای از فعالیت‌های سپاه که صددرصد منطبق با منافع ملی و در راستای رفع نیازهای مردم و جامعه بوده در نظر رسانه‌های معاند وارونه نشان داده شده است.

  سپاه در طول سال‌های فعالیت اشتباهاتی هم داشته است؟

بله، در دوره بعد از جنگ، سپاه از نقش فرهنگی که باید ایفا می‌کرد، غفلت کرد و درونگرا شد. پرداختن به خود سپاه، ما را از مشکلات جامعه غافل کرد، مثل اتفاقی که در شلنگ‌آباد اهواز یا کوی طلاب مشهد افتاد، اگر سپاه مثل الان هوشیار بود به دولت‌ها فشار می‌آورد که اجازه ندهد چنین اتفاقاتی بیفتد ولی سپاه درونگرا شد و از این ناحیه کشور آسیب دید.

 اشتباهی که آسیب‌زا بوده باشد چطور؟ و به‌طوری که سپاه بخواهد بابت این اشتباهات عذرخواهی کند؟

 نمی‌گویم اشتباه نبوده است اما مورد خاصی که نیازمند عذرخواهی بوده باشد واقعا سراغ نداریم اساسا کسی که عذرخواهی کند منزلتش افزایش پیدا می‌کند ولی اینکه مجموعه سپاه چنین اشتباهی کرده باشد سراغ ندارم، شاید در رفتار کسانی که در گذشته در سپاه شاغل بوده‌اند یا انتسابی به این نهاد داشته‌اند در جریان فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی اشتباهی مشاهده شده باشد اما اینکه آن را به حساب سپاه بگذاریم و عذرخواهی از سپاه مطالبه کنیم، این کار پسندیده‌ای نیست. سپاه همیشه سپر بلای حوادث کشور بوده است، اما اینکه همه کارهای سپاه صددرصد معطوف به نتیجه بوده است را هم مدعی نیستیم.

  منبع اصلی اعلام مواضع سپاه چیست؟ خبرگزاری‌ها و روزنامه‌هایی وابسته به سپاه شناخته شده‌اند، موضع‌گیری‌های آنها به‌عنوان موضع سپاه تلقی می‌شود.

منبع رسمی ما برای اعلام مواضع و دیدگاه‌های سپاه سایت سپاه‌نیوز (سایت رسمی خبری سپاه) است. در طول پنج‌سال گذشته نبوده خبری را اعلام کنیم و مسوولیت آن را برعهده نگیریم. اما به‌طور کلی هیچ رسانه‌ای بدون صاحب نیست. در دوره اصلاحات که دوره ورود بسیج به عرصه جنگ نرم بود، در آن زمان به خبرگزاری‌ فارس و روزنامه جوان به‌عنوان یکی از ابزارهای جنگ‌ نرم مجموعه سازمان بسیج کمک‌هایی کرد اما آن خبرگزاری و روزنامه تابع همان قوانینی هستند که سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها تابع آن می‌باشند و رسانه اختصاصی سپاه محسوب نمی‌شوند.

  تعامل سپاه با دولت آینده چگونه خواهد بود؟

حضور سپاه در همه مسایل و عرصه‌ها قانونمند و به‌صورت ریز و جزیی تابع قوانین کشور است قوانین و مقررات نحوه ورود سپاه در هر زمینه‌ای را مشخص کرده و بر همین مبنا کارش را انجام می‌دهد.

اینکه برخی در جریان مناظرات انتخاباتی حضور سپاه در عرصه سازندگی خیلی برجسته می‌دانستند به این دلیل است که تصور می‌کردند گفتن این حرف که «پای سپاه را از کارهای اقتصادی بیرون می‌کشیم» یک رای‌آوری زیاد خواهد داشت، در حالی که ورود سپاه به این عرصه قانونی است، اما به این مسایل که مقتضای انتخابات بود ورود پیدا نکردیم.

در دولت آینده هم تابع قوانین خواهیم بود. سپاه عطشی برای گرفتن پروژه‌ها البته منهای مواردی که دستاوردی برای نظام داشته باشد، ندارد. لطفا به این نکته دقت کنید؛ ما هزاران شهید دادیم که یک وجب از خاکمان را به دشمن ندهیم چطور ممکن است میلیون‌ها مترمکعب گاز از منابع حوزه مشترک توسط دیگران برداشت شود و سپاه نسبت به این مساله حساس نباشد و به مسوولان فشار نیاورد که اگر نمی‌توانید انجام دهید، ما آماده پذیرش کار هستیم که مثال آن فازهای 15 و 16 پارس‌جنوبی است که با اصرار سپاه نه برای منفعت‌طلبی بلکه برای منافع ملی بود و یک وزیر انقلابی آمد و گفت صفر تا صد آن را به سپاه دهید. قرارگاه سازندگی آن را انجام داد که واقعا الگوست. سپاه سر آنچه با منافع ملی سروکار دارد دنبال این نیست که چقدر هیاهو کنند، سپاه وظیفه‌اش را انجام خواهد داد و به این مسایل اعتنایی نمی‌کند. در بقیه ‌حوزه‌های سازندگی هم سپاه اصراری ندارد، دولت‌ها هر قدر بیشتر بتوانند از ظرفیت و توانایی سپاه استفاده کنند، برنده آنها هستند. بخش عمده‌ای از پروژه‌هایی که آقای احمدی‌نژاد رییس‌جمهور محترم در همین ماه‌ها و هفته‌های پایان دوره‌اش افتتاح کرد توسط قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) انجام شده بود. البته سپاه با افتخار این کار را کرد. سپاه در کمک به دولت آینده پیش قدم خواهد بود

 به تعامل بهتر سپاه با دولت آینده خوشبین هستید؟

 انتخابات یازدهم و رییس‌جمهور منتخب را فرصت خوبی برای پیگیری آرمان‌های انقلاب می‌دانیم و همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند همه باید به این دولت کمک کنند و سپاه در این موضوع پیشقدم است و برخلاف آنچه معاندان‌درصدد القای آن هستند، سپاه مصمم است به‌طور همه‌جانبه در چارچوب قوانین به دولت کمک کند و موفقیت دولت را موفقیت ملتی می‌داند که به ایشان با امید رای دادند و این آمادگی را سپاه طی بیانیه‌ای رسمی پس از پیروزی رییس‌جمهور منتخب اعلام کرده است.

 

غیرقانونی به استرالیا بروید، سر از «گینه» در خواهید آورد!
 
 
کد مطلب : 13845
گروه جامعه: مقامات دولت اندونزی اعلام کردند: شهروندان ایرانی منبعد برای ورود به این کشور باید از سفارت‌خانه‌ها درخواست ویزا کنند و دیگر ویزا در فرودگاه صادر نخواهد شد و دلیل این امر را قاچاق مواد مخدر و سفر غیرقانونی ایرانیان به استرالیا اعلام کرده است.
 
 
غیرقانونی به استرالیا بروید، سر از «گینه» در خواهید آورد!
خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد: دولت اندونزی صدور ویزا در مرزهای این کشور برای شهروندان ایرانی را متوقف خواهد کرد. یک مقام اداره‌ی مهاجرت اندونزی دلیل این امر را قاچاق مواد مخدر از سوی تعداد قابل توجهی مسافر ایرانی و سوء استفاده از تسهیلات صدور ویزا برای ایرانیان در اندونزی برای رسیدن به استرالیا و تقاضای پناهندگی از این کشور اعلام کرده است.

به گزارش صدای آلمان؛ امیر سیام سادین، وزیر دادگستری و حقوق بشر اندونزی با امضای بخشنامه‌ای تصویب کرد که از این پس شهروندان ایرانی باید قبل از سفر به اندونزی از سفارت‌خانه‌های این کشور در محل اقامت خود درخواست ویزا کنند. از سال ۲۰۰۵ برای ایرانیان به محض ورود به خاک اندونزی در فرودگاه و در روندی آسان‌تر ویزا صادر می‌شود. قانون تازه‌ی صدور ویزا برای ایرانیان از تاریخ ۲۰ ماه اوت سالجاری اجرایی خواهد شد. ماریتو هادی، سخنگوی اداره‌ی مهاجرت اندونزی گفت:«بسیاری از ایرانیان از امکان صدور ویزای آسان اندونزی سوء استفاده کرده‌اند.»

این مقام اداره‌ی مهاجرت گفت:«آن‌ها برای اهداف توریستی به اندونزی نمی‌آیند، به دنبال این هستند که از اینجا به استرالیا بروند و پناهنده شوند یا این‌که برای قاچاق مواد مخدر وارد خاک اندونزی می‌شوند.» هادی تاکید کرد که اندونزی برای ایرانیانی که شرایط دریافت ویزا را داشته و مشکوک به قاچاق یا پناهندگی از استرالیا نباشند، بعد از درخواست ویزا از سفارت اندونزی، ویزا صادر خواهد کرد.

استرالیا به دنبال محدودیت ورود پناهجویان


سخنگوی اداره مهاجرت اندونزی به این سوال که آیا این محدودیت صدور ویزا برای ایرانیان به درخواست و فشار دولت استرالیا تصویب شده است یا نه پاسخی نداد. کوین راد، نخست‌وزیر استرالیا در ماه جاری میلادی (ژوئیه) به اندونزی سفر کرد و با همتای اندونزیایی خود دیدار داشت. در همین حال آنتونی آلبانس، معاون نخست‌وزیر استرالیا در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه با استقبال از اقدام دولت اندونزی، گفت:«با دولت اندونزی در حال مذاکره‌ایم، وقتی تصمیم‌های نهایی اتخاذ شد، قوانین تازه را اعلام می‌کنیم. در حال حاضر نمی‌توانم جزئیات بیشتری را اعلام کنم.» استرالیا به دنبال آن است که از ورود گسترده‌ی متقاضیان پناهندگی به خاک استرالیا از طریق آب‌های این کشور جلوگیری کند.

روز جمعه نیز این کشور با مقامات "پاپوآ گینه نو" توافق کرد تا برخی از متقاضیان پناهندگی در استرالیا را به این کشور بفرستد. این در حالی است که "پاپوآ گینه نو" خود یکی از فقیرترین کشورهای جهان محسوب می‌شود. بنا به گفته‌ی مقامات استرالیا با قرارداد تازه، متقاضیان پناهندگی که غیرقانونی وارد استرالیا می‌شوند، برای همیشه در "پاپوآ گینه نو" اسکان داده خواهند شد. بنا به گفته‌ی مقامات استرالیا از شروع سال جاری میلادی تا کنون دست‌کم ۱۳ هزار متقاضی پناهندگی از طریق آب‌های این کشور وارد استرالیا شده‌اند. باب کار، وزیر امور خارجه‌ی استرالیا اعلام کرد که بسیاری از این پناهجویان برای کار وارد استرالیا شده و اکثر آن‌ها ملیت ایرانی یا سریلانکایی دارند.
 

ثروتمندترین سردار سپاه پاسداران!

29 تیر 1392 ساعت 15:03

همه دارایی مهم‌ترین و تأثیرگذارترین فرمانده سپاه پاسداران به استناد اسناد آورده شده در متن، وی را به ثروتمندترین سردار سپاه در حال حاضر مبدل ساخته است.


به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران طبق مستندات بسیار، "سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی" ثروتمندترین سردار سپاه در جمع سرداران شاغل در سپاه است.

در سال‌های اخیر و در پی شکل‌گیری تحولات منطقه‌ای و چرخش موازنه به نفع ایران، دشمنان ایران اسلامی درصدد برآمدند تا با تهدید یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی به نام "قاسم سلیمانی" که فرماندهی "نیروی قدس سپاه" را برعهده دارد به ایجاد خط خبری منفی علیه نظام جمهوری اسلامی بپردازند.

در همین زمینه شبکه‌های مهم خبری از جمله "بی‌بی‌سی"، "العربیه" و دیگر رسانه‌های غربی و منطقه‌ای با دامن زدن به موضوع جنجالی و البته کذب دخالت "نیروی قدس سپاه" به فرماندهی "حاج قاسم سلیمانی" در تحولات اخیر منطقه در خطی مشترک این حق را به مطرح‌کنندگان طرح ترور "سردار سلیمانی" دادند که ترور کسانی مثل وی را مباح و حتی واجب جلوه می‌دادند.

در این راستا مخاطبان و کارشناسان داخلی و بین‌المللی نیز با موضع‌گیری به موقع خود با این "موج رسانه‌ای" به تقابل پرداختند.

"سردار قاسم سلیمانی" که از مهم‌ترین فرماندهان سپاه به شمار می‌رود نیز در سخنرانی خود در اجتماع ۵۰ هزار نفری بسیجیان کرمان گفت: با این تهدیدات، رعب بر ما حاکم نمی‌شود و از خدا می‌خواهم "شهادت" در راه خودش را به دست دشمنان دین، نصیب من بگرداند، از خدا می‌خواهم به عنوان یک سرباز، در راه آرمان‌های "اسلام" که هر یک به تنهایی ارزش فدا شدن دارند، افتخار شهادت نصیبم کند.


وی افزود: اگر میلیون‌ها انسان در این راه شهید شوند، ارزش دارد، امام(ره) در وصیتنامهٔ خود فرمودند: ملت ایران که جانم فدایشان باد.... حال، جان من به عنوان سربازی کوچک، چه ارزشی دارد که دشمن تهدید به ترور می‌کند، این تهدید نیست، کمک به شوقی است برای فرزندی که از مادر دور افتاده است.

"سرلشکر سلیمانی" همچنین در ادامه گفت: اسرائیل به عنوان سگ هار آمریکا، از گروه کوچک حزب‌الله لبنان که منسجم، متوکل؛ مستحکم و مؤمن است، شکست خورد و هیمنهٔ آمریکا و اسرائیل در منطقه شکسته شد.


واکنش جوانان و فعالان فضای مجازی به طرح ترور سردار سلیمانی
بعد از راهپیمایی روز ۱۳ آبان ۱۳۹۰ که در آن بسیاری از جوانان و نوجوانان با امضای طوماری خواستار پیوستن به "سپاه قدس" ایران شدند، در جدیدترین اقدام تعداد زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی و همچنین وبلاگ نویسان در حمایت از "فرمانده نیروی قدس سپاه" تصویر پروفایل خود را به تصویر وی تغییر دادند. در "شبکه‌های اجتماعی" پرمخاطب و فعال مثل "فیس‌بوک" و "گوگل‌پلاس" و "سایت افسران جوان جنگ نرم" و شبکه‌های اجتماعی "ارزشی‌ها و سنگری‌ها" نیز مشاهده می‌شد تعداد زیادی از کاربران آن‌ها در حمایت از "فرمانده نیروی قدس سپاه" به جای تصویر خود تصویر وی را گذاشته‌اند تا در یک معنا بگویند همه آن‌ها پشت این "فرمانده سپاه" هستند.

روزنامه انگلیسی گاردین هم در مقاله‌ای نوشته بود: «قدرت و وجهه قاسم سلیمانی به عنوان کسی که قدرتمندترین بازیگر عرصه منطقه است، در سه سال گذشته افزایش یافته است.»
همه دارایی سردار سلیمانی

دارایی‌های فرمانده دلاور نیروی قدس سپاه متشکل از میلیون‌ها قلب عاشق و شیفتگان شهادت است که با هیچ میزانی قابل قیاس و قیمت گذاری نیست.

دل میلیون‌ها دلداده کوی شهادت همراه اوست، همان دل‌هایی که به رهنمودهای امام خود حضرت روح‌الله (ره) اعتقاد قلبی دارند آنگاه که فرمود : ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.

جوانان برومند و ولایت مدار ایران اسلامی هنوز رشادت‌های این سرداران مخلص را به یاد دارند و آن را سینه به سینه و نسل به نسل منتقل خواهند کرد. ملتی که در قاموس خود شکست را پذیرا نیست و شهادت را دروازه‌ای به سوی بهشت موعود می‌داند هیچ‌گاه از شنیدن تهدیدهای پوچ و تو خالی مزدوران استکبار هراسی به خود راه نداده و نخواهند داد.

موج مجازی حمایت از سردار سلیمانی در یک جمله اوج حمایت خود را از این سرباز فدایی ولایت به جهانیان و به ویژه به دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی نشان دادند و آن جمله این است: « آخرین بسیجی خامنه‌ای که به آن دست خواهید یافت حاج قاسم ماست، همه ما را ترور کنید.»

هنوز عرصه این جاده مرد می‌طلبد / و خاک دشت جنون اهل درد می‌طلبد
به صبح روشن فردا طلیعه از خون است / به اهل خاک بگو جنس شیعه از خون است
شهید زنده عشق است این سردار / یکی زهزاران سر است بر سَرِ دار

نامی که لرزه بر اندام دشمنان اسلام می‌اندازد و همیشه مایه هراس و وحشت آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها است. جمله معروفی که از شیمون پرز در وصف هیمنه سردار تیزهوش ایران آمده نشانه همین ترس و واهمه است.

"شیمون پرز: خاور میانه روی انگشت ژنرال قاسم سلیمانی می‌چرخد".


مردان کاخ سفید آنقدر از او می‌ترسند که در میان لیست محرمانه خود نام او را به عنوان مهم‌ترین مانع پیشرفت‌های آمریکا در جهان علناً فریاد می‌کشند و از کنگره می‌خواهند طرح ترور حاج قاسم را رسماً تصویب و ابلاغ نمایند. این عصبانیت با این جملات ترسیم می‌شود که: «قاسم سلیمانی بسیار سفر می‌کند... تکان بخورید... تلاش کنید او را بکشید».

هر کسی او را دیده، شیفته حجب و حیای عجیبش می‌شود. انگار نه انگار که او لرزه به اندام بزرگ‌ترین ابرقدرت جهان انداخته است و این‌ها همه مشخصه یک بسیجی شیفته ولایت است.

از این بسیجیان ما در ایران کم نداریم ولی اگر قرار باشد صیاد دل بسیجیان این بار نیز اسیر کینه خفاشان شود تمام فرزندان ۱۳ ساله ایران زمین، حاج قاسم‌هایی می‌شوند که خواب خوش را از مردان کاخ روسیاه، سفید می‌ربایند.

 

 

گزارش لوموند از دیروز و امروز حسن روحانی:
حسن روحانی که با عینکی ظریف به سیاق روشنفکران، ریشی جو گندمی و مرتب و لبخندی دلنشین، پیشینه ای طلایی به عنوان «جمهوری خواه اسلامگرا » دارد: کسی که انگلیسی را با اندک لهجه ی اسکاتلندی صحبت می کند و پایان نامه ی دکترای خود را با عنوان "انعطاف پذیری در شریعت" از دانشگاهی در گلاسگو به انجام رسانده است.
منبع: لوموند؛ 19 ژوییه 2013
نوشته: آلن فراشون
ترجمه: فربد عقیلی آشتیانی

عصر ایران - سالهای پایانی دهه ی شصت میلادی؛ جوانی ایرانی برای ملاقات با کسی که بعدها پدر انقلاب اسلامی خواهد شد، به طور مخفیانه رهسپار عراق است. امام خمینی در آن هنگام در نجف، یکی ازشهرهای مقدس شیعیان، به سر می برد. طلبه ی جوان، با عمامه‌ی سفیدی بر سر، متحمل پذیرش خطراتی برای انجام این سفر شده است. دو کشور (ایران و عراق) رابطه ی چندان خوبی با یکدیگر ندارند و آیت الله خمینی نیز به عنوان جدی ترین مخالف حکومت محمدرضا شاه پهلوی شناخته می شود؛ کسی که تا حدود ده سال بعد دودمان پهلوی‌ها را بر باد خواهد داد.


در هنگام عبور از مرز، شخصی که مسئول عبورغیر قانونی وی از مرز است از او می خواهد تا عمامه ی خود را از سربر دارد.  ظاهر او نباید طوری باشد که جلب توجه کند. طلبه ی جوان تردید دارد. از طرفی می خواهد به احترام لباس روحانیت، به عنوان نمادی از وفاداری به اعتقادات خود، همان پوشش بر تنش باقی بماند و از طرف دیگر شرایطی اضطراری پیش آمده است. وی که حسن روحانی نام دارد تصمیم خود را می گیرد و عمامه را از سر خود بر می دارد.

 حجت الاسلام روحانی که اکنون 64 سال سن دارد، در انتخابات خرداد ماه به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده است. گزارش سفر به نجف توسط توماس اردبرینک، خبرنگار نیویورک تایمز از مجموعه خاطرات آقای روحانی، به نشانه ی فهم آزاد اندیشانه ی وی از دین و مشی اصلاح طلبانه ی او آورده شد.

رئیس جمهور از تاریخ 12 مرداد ماه به طور رسمی کار خود را آغاز خواهد کرد. ولی حسن روحانی که با عینکی ظریف به سیاق روشنفکران ، ریشی جو گندمی و مرتب و لبخندی دلنشین، ناظران و تحلیلگران را به اختلاف انداخته، چه کسی است؟  او کیست که مشی سیاسی خود را اعتدال (آن طور که در عرصه ی سیاسی ایران فهمیده می شود)  معرفی کرده، آرای اصلاح طلبان را از آن خود کرده و سالها از نزدیکان آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی بوده است؟

مسئله ی ریاست جمهوری، آینده ی مذاکرات هسته ای ایران را مورد توجه قرار می دهد که در آن پنج عضو دائمی شورای امنیت، از جمله روسیه و چین، ایران را متهم به اهداف نظامی در برنامه ی هسته ای خود می کنند. برای نخست وزیر اسرائیل جای هیچ شکی باقی نیست و معمایی در مورد روحانی وجود ندارد. ایران تنها در حال بازی نقشی اصلاح طلبانه است. 

به گمان اسرائیلی ها ، روحانی چه بدون لباس روحانیت، چه با آن، همواره بخشی از نخبگان جمهوری اسلامی ایران بوده، همبستگی خود را با نظام نشان داده و از تصمیم گیرندگان اصلی برنامه ی هسته ای بوده است. هرچند وی در سال 2003  با غربی‌ها به توافقی مبنی بر تعلیق موقت غنی سازی اورانیوم رسید، اما در این زمینه رهبر، و نه رئیس جمهور حرف آخر را می زند. رهبر جمهوری اسلامی ابتکار برنامه ی هسته ای را مانند همیاری با حزب الله لبنان در دست دارد که به سلطه ی ایران در منطقه کمک می کند.

به گفته ی نتانیاهو " اگر تحریم های جدیدی علیه ایران، بر مبنای تهدید نظامی این کشور وضع نشود، ایران به ساخت سلاح هسته ای ادامه خواهد داد و در صورتی که موفق به ذخیره سازی 250 کیلوگرم اورانیوم 20 درصدی شود که برای ساخت بمب اتمی لازم است، اسرائیل خود را ملزم به اقدام نظامی حتی پیش از آمریکا خواهد دید ".

پیشینه ی طلایی رئیس جمهور

در پاسخ اما، کسانی که با چند و چون سیاست در تهران آگاهی دارند می گویند نباید به این سرعت و ساده باورانه داوری کرد. حکومت ایران به شخصیتی چون آقای روحانی، برای مشروعیت‌بخشی به نظام در داخل و خارج ایران نیازی مبرم داشت. باید نشان داده می شد که ایران یک حکومت دیکتاتوری- نظامی نیست و این اقدام، هزینه های سیاسی خود را در بر دارد.

روحانی با برنامه ی مشخصی انتخاب و وارد کارزار انتخاباتی شده است : جان بخشیدن به اقتصاد از نفس افتاده ی ایران با کاهش تحریم هایی که به واسطه ی برنامه ی هسته ای اعمال شده است ؛ حفظ نظام از راه بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران می گذرد که خود از طریق کاهش تحریم ها میسر می شود و مجموع این عوامل ارزش تجدید نظر ایران در توافقات هسته ای را، هرچند به صورت محدود، دارد. لااقل می توان این طور نتیجه گرفت که حکومت ایران ریسک پذیرش روحانی را برای برون رفت از وضعیت موجود به جان خریده است.

حسن روحانی بیش از همتای پیشین خود بر مسائل داخلی کشور تاکید می کند. وی پیشینه ای طلایی به عنوان «جمهوری خواه اسلامگرا » دارد: روحانی‌ای بلند مرتبه، با بیست سال تجربه ی نمایندگی در مجلس و شانزده سال دبیری شورای عالی امنیت ملی؛ کسی که انگلیسی را با اندک لهجه ی اسکاتلندی صحبت می کند و پایان نامه ی دکترای خود را با عنوان "انعطاف پذیری در شریعت" از دانشگاهی در گلاسگو به انجام رسانده است، به برنامه ی هسته ای اشراف دارد و در نهایت، رهبر جمهوری اسلامی نیز با وی تفاهم دارد. موارد ذکر شده مشروعیت لازم را برای حل و فصل پرونده ی هسته ای به رئیس جمهور منتخب می دهد.

او در دوره کاندیداتوری خود نیز موضوع سیاست خارجی را در اولویت برنامه هایش قرار داد. وی مدافع رویه ای در مناسبات خارجی است که در آن مواضع ایدئولوژیک کمرنگ تر باشد. نزدیکی به کشورهای حاشیه ی خلیج فارس و خصوصا عربستان سعودی از برنامه های وی است که به نظر می رسد از جریانی که در رابطه با دمشق و حزب الله شکل گرفته فاصله می گیرد.

این تحلیل را می توان با توجه به آنچه "طبع ذاتی قدرت در ایران" خوانده می شود نادیده گرفت. با این حال می توان این گونه تصور کرد که سرنوشت مقدری بر صفحه ی سیاست ایران نوشته نشده است و هنوز چیزی از آینده نمی دانیم. همان طور که پیش از این نمی دانستیم روحانی جوان روزی لباس روحانیت را در راه نجف از تن بیرون خواهد کرد.
 
معاون رئیس‌جمهور در اجرای قانون اساسی فشردگی سفر و محدودیت زمان را دلیل عدم انجام دیدار احمدی‌نژاد با مراجع در سفر به عراق عنوان کرد و گفت: دیدار با علما در این سفر پیش‌بینی نشده بود.
به گزارش عماریون، حجت الاسلام محمدرضا میرتاج الدینی معاون رییس جمهور در اجرای قانون اساسی در گفتگو با فارس با اشاره به سفر رییس جمهور کشورمان به عراق برای دیدار با مقامات عالی رتبه این کشور گفت: در این سفر آقای احمدی نژاد با مقامات عالی رتبه عراقی از جمله نوری المالکی نخست وزیر عراق دیدار و گفتگو کرد.
وی افزود: هم چنین در این سفر نشست هایی با حضور نمایندگان و دولتمردان عراقی برگزار شد که از آن جمله می توان به برگزاری نشستی با حضور فراکسیونی از نمایندگان مجلس عراق به رهبری آقای الجعفری اشاره کرد.معاون رییس جمهور در اجرای قانون اساسی همچنین در پاسخ به سئوالی درباره عدم دیدار رئیس‌جمهور با مراجع عراقی گفت: از همان ابتدا به دلیل فشردگی برنامه، دیدار با علما پیش بینی نشده بود.میرتاج الدینی در توضیح این مطلب گفت: دیدار با مراجع نجف نیازمند هماهنگی‌هایی بود که به دلیل فشردگی سفر و محدودیت وقت و انجام آن در ماه مبارک رمضان فراهم نشد.
برخی رسانه‌ها در دو روز گذشته ادعا کرده بودند مراجع عراق احمدی‌نژاد را به حضور نپذیرفته و به همین دلیل هیچ ملاقاتی بین رئیس جمهور با مراجع در کشور عراق صورت نگرفت.

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم تیر 1392ساعت 10:26  توسط امیر رحمانی  |  نظر بدهید

یک تحلیل سیاسی

 

تحلیلی بر شرایط پذیرش قطعنامه در گفتگو با نویسنده کتاب «راز قطعنامه»؛
پرده برداری از رازهای قطعنامه 598

رجانیوز - گروه تاریخ: کتاب «راز قطعنامه» جلد ۴۸ از مجموعه نیمه پنهان، یکی از چالش برانگیز‌ترین کتاب‌هایی است که از سوی دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان در اختیار تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان قرار گرفته است. کامران غضنفری پژوهشگر و نویسنده کتاب، تلاش کرده است تا پاسخ سؤالات درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸، را از راه رجوع به مستندات و واقعیت‌های آشکار و پنهان به دست آورده و با جمع آوری اظهارنظر‌ها و مسولان و فرماندهان جنگ، خواننده را به کشف حقایق تاریخی رهنمون سازد.

به گزارش رجانیوز، نویسنده کتاب در بخش پایانی کتابش و در پاسخ به اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی درباره مسائل مطرح شده به بخشی از سوابق خود اشاره می‌کند. وی در سال ۱۳۵۴ وارد دانشگاه و فعالیتهای سیاسی علیه رژیم شاه شده است و در سال ۱۳۵۶ نیز در جریان تظاهرات خایابانی بازداشت و از آن پس نیز حضوری فعال در همه عرصه‌های مبارزاتی داشته است.

غضنفری در پاسخ به جبهه ندیده خوانده شدنش توسط هاشمی رفسنجانی اشاره می‌کند که از هفته اول آغاز جنگ، برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده است و در اواخر مهر ۵۹ به جبهه اعزام شده است، وی در سال ۱۳۶۰نیز دو بار هدف ترور منافقین قرار گرفته است. 

سرویس حماسه ۹ دی به مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه در سال ۱۳۶۷ گفتگویی با نویسنده این کتاب ترتیب داده است. این کتاب یک پژوهش جسورانه از یکی از برهه‌های تاریخی کشورمان است، آقای غضنفری با دعوت ما به دفتر ۹ دی آمد و این گفتگو را تقدیم خوانندگان کرد. 
 
 
 چطور شد که به سراغ بررسی موضوع قطعنامعه ۵۹۸ و نحوه پذیرش آن توسط حضرت امام (ره) بررسی لایه‌های پنهان آن رفتید؟ 
 
بنده مدتهاست کارهای پژوهشی و مطالعاتی انجام می‌دهم، سال ۱۳۸۰ هم کتاب آمریکا و براندازی جمهوی اسلامی ایران را منتشر کردم. طی این سال‌ها در حوزه مسائل ایران و آمریکا و تاریخ معاصر مطالعات زیادی داشته‌ام و دفاع مقدس هشت ساله هم یکی از زمینه‌های مطالعاتم بوده است در این مطالعات به بحث پایان جنگ برخوردم و علاقه‌مند شدم در این موضوع هم کار ویژه‌ای انجام دهم. تقریبا از سال ۸۸ در رابطه با این موضوع شروع به فیش برداری کردم و که در سال گذشته یک مجموعه که به صورت پاورقی در روزنامه کیهان در هفته دفاع مقدس چاپ شد، روند تحقیاتم را ادامه دادم که نهایتا منجر به چاپ کتاب راز قطعنامه شد. 
 
 آیا منابع غیر آشکار و طبق بندی شده در ویرایش کتاب استفاده شده است؟ 
 
خیر منابع این کتاب همه آشکار است و در پایان کتاب لیست آن‌ها اعم از خبرگزاری‌ها و سایت‌ها و کتاب‌ها و نشریات آمده است. 
 
منابع عمده‌ای که بنده در تهیه این کتاب استفاده کردم شامل حدود دوازده عنوان از کتاب‌های آقای هاشمی و حدود هشت کتاب از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه و کتاب‌ها و مقالات دیگری است که عنوان هریک در فهرست منابع انتهای کتاب آمده است. 
 
 چرا بحث پایان جنگ حالت رازگونه دارد؟ آیا می‌توان این کتاب را به آن بخش از پیام امام (ره) به مناسبت پذیرفتن قطعنامه که برخی ناگفته‌های آن بعدا روشن خواهد شد مرتبط دانست؟ 
 
بله قطعا همینطور است آنزمان هنوز مصلحت نبود که یکسری مسائل در سطح جامعه گفته شود، اما امروزکه ۲۵ سال از پایان جنگ می‌گذرد، مصلحتهای آنروز دیگر صدق نمی‌کند بلکه بیان ناگفته‌های جنگ منجر به آگاهی افکار عمومی از شرایطی است که امام از آن به عنوان سرکشیدن جام زهر نام بردند. یعنی امری که نه تنها خوش آیند نبوده است بلکه سهمگین هم بوده است. بعد از اینکه امام تحت فشار برخی افراد قطعنامه را می‌پذیرد دیگر کسی لبخند را بر لبان امام نمی‌بیند و دیگر در هیچ دیداری سخنرانی نمی‌کنند. 
 
 بخش عمده این کتاب به عمده از کتاب راز قطعنامه به خاطرات روزانه و گفته‌های آقای هاشمی رفسنجانی می‌پردازد، ایشان به عنوان رئیس مجلس چه مسئولیتی در قبال جنگ داشتند؟ 
 
ایشان به عنوان رئیس مجلس عضو شورایعالی دفاع بوده‌اند، اما از اواخر سال ۱۳۶۲ تا پایان جنگ به عنوان فرمانده جنگ منصوب می‌شوند و از خرداد ۱۳۶۷ هم جانشین فرمانده کل قوا بوده‌اند، به دلیل اهمیت نقششان در روند جنگ بیشتر اطلاعات از سخنان و خاطرات ایشان است. 
 
 آیا می‌توان تاثیر این انتصاب به عنوان جانشین فرمانده کل قوا را در خرداد ۱۳۶۷ تا ۲۷ تیر که زمان پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ است مشاهده کرد؟ 
 
امام خمینی (ره) ایشان را به عنوان جانشین فرمانده کل قوا منصوب می‌کنند که همه امکانات و قوای کشور در راستای پشتیبانی همه جانبه از جنگ بسیج شود. اما آنچه در صحنه عمل اتفاق می‌افتد برعکس است یعنی همه تلاش‌ها در این جهت است که ادامه جنگ فایده‌ای ندارد باید قطعنامه را پذیرفت. 
 
 در نامه‌ای که در انتهای کتاب آورده‌اید پاسخی به سخنان آقای هاشمی بعد از انتشار پاورقی‌ها در روزنامه کیهان داده‌اید، بعد از انتشار کتاب هم باخوردهایی از این قبیل مشاده کردید؟ 
 
چند بار خود آقای هاشمی با گوشه و کنایه گفتند تاریخ دفاع مقدس توسط افراد بی‌هویت و جبهه ندیده و کسانی که امام را درک نکرده‌اند تحریف می‌شود، که من در نامه آخر کتاب جواب این تهمت‌ها را داده‌ام که از چه سالی پیش از انقلاب فعالیت داشته‌ام و در جنگ کجا بوده‌ام، دو نامه هم به روزنامه معکس شد که یکی از طرف سردار فیروزآبادی بود که راجع به بحثی بود که از قول اشان از زبان یکی از نمایندگان مجلس آمده بود که ایشان جمله را رد نکردند اما تصحیح کردند، نامه دیگر از سوی سردار حسین علایی بود که در رابطه به بخشی از کتاب بود که امام در زمان ورود ناوگان نظامی آمریکا در سال ۶۶ فرموده بودند: اگر من جای شما باشم اولین ناوی که خواست وارد خلیج فارس شود را‌‌ همان جا می‌زنم ولی این کار انجام نشد و در نتیجه آمریکا طی سال ۶۶ و ۶۷ بیش از ۹۰ فرودند کشتی جنگی وارد کرد و آنهمه خسارت بر ما تحمیل کرد و کشتی‌های جنگی و هواپیمای مسافربری ما را زد و... آقای علایی در نامه‌اش گفته بود که اینگونه نیست که هیچ کاری انجام نشده باشد و آن ناو بعدا با مین برخورد کرد. در صورتی که حرف امام این نبود ایشان گفته بودند اگر جای شما باشم در‌‌ همان ابتدای ورود، ناو آمریکایی را می‌زنم. 
 
اگر مسئولان کشور جنگ را در راس امور کشور می‌گذاشتند جنگ این قدر طول نمی‌کشید و خیلی زود‌تر با نابودی صدام و رژیم بعث به پایان می‌رسید. ما همیشه از گوش نکردن مسئولین به توصیه‌های رهبری ضربه خورده‌ایم. امام فرموده بودند که جنگ در راس همه امور باشد ما در طول جنگ نزدیک به ۱۸۰ میلیارد نفت فروختیم و فقط ۲۰ میلیارد خرج جنگ شد و این یعنی زمین گذاشتن حرف امام، و ما از همین ناحیه ضربه خوردیم. 

 علت تاکیدهای مکرر حضرت امام بر اینکه جنگ در راس همه است چه بود، شاید پذیرش این حرف در سالهای دهه ۶۰ آسان باشد، اما برای جوانهای امروزی بفرمایید که جنگی که به ظاهر خرابی و ویرانی است چرا باید در صدر باشد؟ 
 
بله طبیعت جنگ خرابی و ویرانی اما وقتی دشمنی به کشور ما حمله می‌کند در حدود بیست هزار کیلو متر مربع را اشغال می‌کند و کلی صدمات اقتصادی و انسانی بر ما وارد می‌کند، ما چه باید بکنیم؟ باید دفاع بکنیم و کار ما طی ۸ سال دفاع بود حتی آنزمان که در خاک دشمن می‌جنگیدم هم دفاع بود که دشمن را به این نتیجه برسانیم که تسلیم حق شود و به متجاوز بودن خود اقرار کند و خساراتی که وارد کرده را جبران کند علی رغم اینکه اغلب کشورهای دنیا از آن‌ها پشتیبانی می‌کردند ما باید تلاش می‌کردیم که او این غرامت را بپردازد. مردم و رزمندگان ما این ناموازنه را با قدرت ایمان و ایثار خود جبران کردند و جنگ برکات زیادی داشت و علی رقم اینکه ما به هدفهای خود نرسیدیم اما دشمن هم به اهدافش نرسید. ما همانطور که امام بار‌ها فرمودند می‌خواستیم مردم عراق را نجات دهیم. اما همین جنگ هشت ساله باعث شد که هیچ قدرت متجاوزی در دنیا جرات تجاوز به جمهوری اسلامی را نداشته باشد. آن‌ها اگر امکان اعمال قدرت نظامی علیه ما داشتند حتی یک روز هم تردید نمی‌کردند ولی چون از هشت سال دفاع مقدس درس گرفتند دیگر هیچ کشوری جرات این کار را ندارد. 
 
 اگر بخواهید از مجموعه عوامل و نفش آفرینان اصلی پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ نام ببرید، به چه کسانی اشاره می‌کنید؟ 
 
نقش اصلی را در این میان آقای هاشمی و اطرافیان ایشان داشتند که در کتاب هم به آن اشاره شده است. ایشان در جلسه ۲۳ تیرسال ۶۷ بعد ازاینکه موفق نشده بودند امام را مجاب به پذیرش قطعنامه کنند، نامه‌های جداگانه محسن رضایی فرمانده سپاه، فرمانده ارتش، میرحسین موسوی نخست وزیر، روغنی زنجانی وزیر برنامه و بودجه، سید محمد خاتمی وزیر ارشاد و مسئول تبلیغات ستاد کل قوا و نامه خودش را به امام (ره) ارائه می‌کند که مجموعاً همه آقایان دست‌هایشان را به علامت تسلیم بالا برده بودند و امام هم وقتی می‌بیند که مسئولین اصلی کشور که امام برای ادامه جنگ بر آن‌ها متکی است توان ادامه جنگ را ندارند با کمال ناراحتی مجبور به پذیرش قطعنامه می‌شود. 
 
که این‌ها چند دلیل برای پذیرش قطعنامه اعلام کردند، یکی دلیل اقتصادی است که هم نخست وزیر هم وزیر برنامه بودجه‌اش اعلام کرده‌اند که در کتاب نشان داده شده که واقعیت نداشته است. دیگری بعد سیاسی است که یگر روحیه رزمندگان روحیه جنگی نبست و آقای هاشمی هم در صحبت‌هایش اعلام کرده بود که مردم به جبهه نمی‌روند که این را هم اثبات کرده‌ایم که خلاف واقع بوده است. بحث دیگر شرارتهای صدام مثل موشک باران‌های وسیع و... است که نشان دادیم این‌ها مسائلی نبوده که صرفا مربوط به تیر ۶۷ باشد امام از قبل همه این مسائل را می‌دانستند و به این دلایل هیچ‌گاه حاضر نشدند قطعنامه را بپذیرند. مسئله بعدی ضعف بنیه نظامی است که آقای هاشمی در دیدار با امام چند بار گفته بود که عراق می‌تواند دوباره خوزستان را اشغال کند. 
 
 فرمانده وقت سپاه همواره گفته است این نامه را خطاب به آقای هاشمی نوشته است نه امام و منظورش پذیرفتن قطعنامه نبوده است؟ 
 
 نامه‌ای که محسن رضایی در دوم تیر ۶۷ به آقای هاشمی می‌نویسد به این مسئله اشاره دارد که ما تا پنج سال آینده توانایی هیچ گونه عملیات آفندی را نخواهیم داشت اگر ما تا آن زمان ۳۰۰هواپیمای جنگی، ۳۰۰۰ توپ، ۲۵۰۰ تانک، ۳۰۰ هلی کوپ‌تر، را داشته باشیم و نیروی سپاه ۷ برابر و نیروی ارتش ۵/۲ برابر شود و شورایعالی دفاع هم چند میلیارد دلار برای ما تامین بکند و آمریکا را هم از خلیج فارس بیرون بکنیم آن وقت خواهیم توانست عملیات آفندی داشته باشیم. ما در کتاب ثابت کرده‌ایم که استدلالهای ایشان صحیح نبوده است چون سه روز پس از قبول قطعنامه عراق دوباره به ما حمله می‌کند و تا نزدیک اهواز پیش می‌آید و چند روز بعد هم منافقین از سمت غرب وارد کشور شدند، در‌‌ همان چند روز امام یک پیام فرستاد که فرماندهان اشاره می‌کنند که دو ساعت از این پیام نگذشته بود که بچه‌ها چنان حمله‌ای به تانکهای عراقی کردند که عراق دو روزه خاک کشور را ترک کرد. خب این در شرایطی است که درخواستهای آقای رضایی محقق نشده است. ایشان در مرداد ۶۷ نامه به امام می‌نویسند و در خواست عملیات آفندی علیه عراق می‌کند، در صورتی که در نامه گفته بود اگر این شرایط محقق شود پنج سال آینده می‌توانیم این کار را بکینم. ما ثابت کردیم که بعضی کمبود ایمان و اعتقاد به خدا داشتند و روحیه خود را از دست دادند و در پازلی که آقای هاشمی تعریف کرده بود بازی کردند. 
 
 وقایع بعد از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸، مانند حمله عراق به خوزستان حمله منافقین به کرمانشاه و بعدا حمله عراق به کویت، درستی کدامیک از دو دیدگاه ادامه جنگ یا پذیرش قطعنامه را تایید می‌کند؟ 
 
امام بار‌ها این نکته را تذکر داده بودند که کسانی که به دنبال آتش بس هستند نمی‌توانند مسائل را درست تشخیص دهند و صدام اهل صلح نیست اینکه مدام دم از صلح می‌زند بخاطر این است که نفس تازه کند و در فرصت مناسبی دوباره به ما حمله کند. آقای هاشمی هم بعداً در مصاحبه‌ای اعلام کردند که امام نظرش این بود که صدام به دنبال صلح نیست و به دنبال فرصتی برای حمله دوباره است، تحلیل درستی بود و ما هم این تحلیل را قبول داشتیم. ما سؤال کردیم چرا آقای هاشمی برخلاف این عمل می‌کرد، خود ایشان یکجا اشاره می‌کند من در طول جنگ سیاستی را در پیش گرفته بودم که امام آنرا تایید نمی‌کرد ولی با آن مخالفت هم نمی‌کرد. این چه تبعیتی از امام است، همین امر باعث شد جنگ طولانی شود و با پیروزی تمام نشود. 
 
 پیروزی که می‌فرمایید چه مولفه‌هایی دارد، یکی از مسائل مهم برای ما تعیین متجاوز از سوی شورای امنیت بود که بعدا به نتیجه رسید؟ 
 
یکی از مغالطه‌هایی که متاسفانه برخی آقایان امروز هم می‌کنند، حتی در مناظرات انتخاباتی اخیرهم شاهد بودیم این است که قطعنامه ۵۹۸ به نفع جمهوری اسلامی بود و چون خواست‌ها و شرایط ما در آن گنجانده شده بود ما پذیرفتیم، واقعیت مسأله چنین نیست، ‌ما بندهای اصلی قطعنامه را در کتاب آوردیم، عمدتاً به نفع عراق و به ضرر ما تنظیم شده است، خود آقای ولایتی که در همین مناظرات از قطعنامه دفاع می‌کرد، به عنوان وزیر امور خارجه وقت به صراحت اشاره می‌کند که این قطعنامه چون با مشورت ما تهیه نشده ما نمی‌توانیم آن را بپذیریم، ‌خب وقتی ایشان خودش می‌گوید قطعنامه با مشورت جمهوری اسلامی تهیه نشده پس چگونه آقای هاشمی یا خود ایشان یا آقای رضایی بعدا ادعا می‌کنند که ما توانستیم شرایط خودمان را در قطعنامه بگنجانیم، ‌ چطور توانستید بگنجانید؟ وقتی که خودتان اعتراف می‌کنید که قطعنامه بدون مشورت با ما تهیه شده، ‌اینکه تناقض است. 
 
در قطعنامه فقط یک بند کلی آمده که شورای امنیت یک هیئتی را تعیین می‌کند که از دو کشور بازدید کنند و با مسئولین دو کشور صحبت کنند و مشخص کنند که آغازگر جنگ که بوده است و به شورا گزارش دهند، یعنی چیزی که در قطعنامه آمده و گزارش به شورای امنیت بدهد؛ اینکه شورا موظف است که مقصر را مشخص و معرفی کند هیچ کجا نیامده و بعدش هم دیدیم که همینطور هم شد و شورای امنیت به هیچ عنوان عراق را به عنوان متجاوز اعلام و محکوم نکرد، آقای هاشمی در یادداشت‌های روزانه خودشان و هم در بعضی مصاحبه‌شان متاسفانه مدعی شدند که شورای امنیت، عراق را به عنوان متجاوز اعلام کرد، ‌ این اصلا صحت ندارد، ایشان یک مدرک اعلام کنند که شورای امنیت عراق را به عنوان متجاوز معرفی کرده باشد، چنین سندی وجود ندارد. 
 
 پس پایه این حرف چیست؟ 
 
در حرفهای خصوصی همانطور که یک نقل قولی از مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور بودند آوردم، که این‌ها می‌آمدند در حرفهای خصوصیشان به می‌گفتند بله ما قبول داریم عراق متجاوز است. ولی در حوزه رسمیشان هیچ‌گاه حاضر نبودند عراق را به عنوان متجاوز اعلام کنند، شما در بیانیه‌ها و قطعنامه‌های شورای امنیت بگردید ببینید یک جا پیدا می‌کنید که شورای امنیت اعلام کرده باشد که عراق متجاوز است و به جمهوری اسلامی حمله کرده و محکوم است و باید غرامت جنگ را هم بپردازد، ‌هیچ کجا چنین چیزی را شما نمی‌بینید. در بحث تعیین غرامت که در قطعنامه آمده، فقط گفته شده که بواسطه خساراتی که به دو کشور در جنگ وارد شده می‌آیند بررسی کنند که چقدر خسارت وارد شده و جوامع بین المللی کمک کنند برای بازسازی خسارت‌ها، ببینید اصلا چنین چیزی که کشور متجاوز باید بیاید غرامت جنگ را بپردازد اصلا وجود ندارد، این چیزی که آقایان اعلام می‌کنند برای فریب دادن مردم است، چنین چیزی در بندهای قطعنامه وجود ندارد! یعنی نه صدام بعنوان متجاوز تعیین و اعلام شد و نه هیچ غرامتی بعهده عراق گذاشته شد که بعنوان خسارت جنگی به ما بپردازد، ‌برای تبادل اسرا هم در قطعنامه هیچ ساز و کار عملی پیش بینی نشده فقط به صورت کلی اشاره شده است که طرفین باید اسیران جنگی را طبق معاهده ژنو مبادله کنند، طبق چه راهکاری معلوم نیست و یا اینکه نیروهای دو کشور به مرزهای شناخته شده بین المللی برگردند، طبق چه راهکاری؟ اصلا گفته نشده، کما اینکه می‌بینیم عراق تا دو سال بعد از پایان جنگ نه نیرو‌هایش را تا پشت مرزهای بین المللی می‌برد یعنی هنوز بخشی از خاک ما حول و حوش ۲۵۰۰ کیلومتر در اشغال عراق بود و نه حاضر به تبادل اسرا با ما بود، فقط زمانی که قصه حمله به کویت پیش آمد و نیروهای آمریکایی و غربی و متحدین سابقش رفتند لشکرکشی کردند و تهدیدش کردند، آن موقع بود که خواست از ناحیه مرزهای جمهوری اسلامی خیالش راحت شود آمد با ما قراردادی بست که هم پیمان الجزایر را به رسمیت شناخت و حاضر شد که نیرو‌هایش را به پشت مرز‌ها ببرد و اسرا را با ما مبادله کند، یعنی اگر ماجرای حمله عراق به کویت پیش نیامده بود تا ۲۰ سال بعد از آن هم عراق نه از باقیمانده خاک ما بیرون می‌رفت نه حاضر به تبادل اسرا می‌شد و نه حاضر به پذیرش معاهده ۱۳۷۵ الجزایر می‌شد و نه آقای خاویر پرز دکویار دبیر کل وقت سازمان ملل در گزارش‌اش هیچ وقت حاضر نمی‌شد اعلام کند که عراق آغازگر جنگ بوده، او هم وقتی ماموریتش داشت تمام می‌شد چون عراق آن تجاوز را به کویت انجام داده بود آمد گفت که بله عراق جنگ را شروع کرده، این را هم فقط در گزارش دبیر کل به شورای امنیت می‌بینیم، اما شورای امنیت هیچوقت بر اساس گزارش این دبیر کل نمی‌آید قطعنامه رسمی صادر کند و عراق را رسما به عنوان متجاوز اعلام کند، این کار را اصلا نکردند. 
 
 شما در بخش‌هایی از کتاب به تلاش گروهی در وزارتخارجه وقت برای تحمیل آتش بس به کشور اشاره دارید، این تلاش‌ها با مسئولیت و هماهنگی چه کسی بوده است؟ 
 
ما رسما قطعنامه ۵۹۸ را در چه تاریخی می‌پذیریم؟ ۲۷ تیر ۶۷، جمهوری اسلامی در این تاریخ پذیرش قطعنامه را به سازمان ملل اعلام می‌کند، اما آنهایی که از قبل یک دیپلماسی پنهانی را در پشت پرده هدایت می‌کردند و وزارت خارجه را هم در سال ۶۶ آلت دست خودشان می‌کنند در ۱۳ اسفند ۶۶ به شورای امنیت سازمان ملل اعلام می‌کنند که ما قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتیم و آماده اجرایش هم هستیم، در پایین صفحه ۲۶۱ من این را آوردم، خبر را شبکه تلویزیونی ABC آمریکا نقل می‌کند، اما اجازه نمی‌دهند این خبر در داخل کشور پخش شود و مسئولین دیگر از آن مطلع شوند، نه به امام خبر می‌دهند نه به رئیس جمهور می‌گویند و نه به مردم می‌گویند و نه به حزب الله می‌گویند و نه به رزمندگان می‌گویند، این سیاست را پشت پرده نگه می‌دارند، در تایید این خبری که شبکه ABC آمریکا زده خود آقای محسن رضایی چند سال قبل در یکی از مصاحبه‌هایشان این را تاکید می‌کند و اشاره می‌کند جمهوری اسلامی یک سال قبل قطعنامه را پذیرفته بود اما به خاطر مصالحی اعلام نکردند تا بتوانند پشت پرده کار‌ها را انجام دهند. نماینده ایران در سازمان ملل روز سیزده اسفند ۶۶ آقای محمدجعفر محلاتی این پذیرش قطعنامه را به شورای امنیت اعلام می‌کند؛ ‌خب سؤال ما این است که آقای محلاتی زیر نظر چه کسی کار می‌کرد؟ رئیس‌اش که بوده؟ وزیر امور خارجه وقت، وزیر امور خارجه وقت که بوده؟ جناب آقای دکتر ولایتی؛ جناب آقای دکتر ولایتی حضرتعالی نمی‌دانستید که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مخالفت با سیاست‌های رسمی نظام جمهوری اسلامی است؟ شما خبر نداشتید که امام خمینی به شدت با این مسئله مخالف هستند؟ چرا این مسئله را بدون اینکه به امام اطلاع بدهید انجام دادید؟ بدون اینکه به رئیس جمهور اطلاع دهید انجام دادید؟ چرا در پازل دیپلماسی پنهانی که آقای هاشمی تعریف کرده بود افتادید؟ به چه دلیل چهار پنج ماه قبل از اینکه جمهوری اسلامی رسما قطعنامه را بپذیرد آقایان پذیرش قطعنامه را به صورت پنهانی به سازمان ملل اعلام می‌کنند؟ شما نمی‌دانستید که اگر این خبر به فرماندهان جبهه برسد باعث تضعیف روحیه آن‌ها می‌شود و باعث تضعیف جبهه‌ها می‌شود؟ پس بدون اطلاع رهبری و رئیس جمهور چرا این کار را کردید؟ 
 
 در رابطه با شکست‌های نظامی در پایان جنگ تحلیلهای متناقضی وجود دارد درکتاب خیلی در اینباره توضیح داده نشده است؟ به نظر شما این سلسله شکست‌ها ارتباطی با مساله قطعنامه دارد؟ 
 
در اینجا یک نکته مهم است که در کتاب هنوز نیاوردیم. ما سال ۶۶ طبق روال هر ساله جنگ یک عملیات بزرگ داریم، ‌سال ۶۶ عملیات بزرگ ما در جبهه چیست؟ کربلای ۱۰ است در شمال غرب کشور، کردستان عراق عملیات حلبچه؛ اینجا یک نکته ظریفی است که تا الان کسی بازش نکرده و آن این است طبق مصاحبه‌هایی که آقای محسن رضایی می‌کند و در کتاب خودش راجع به جنگ این را مکتوب آورده که ما از سال ۶۵ گزارشات مکرر و متعددی داشتیم مبنی بر اینکه عراق دارد خودش را برای بازپس‌گیری فاو آماده می‌کند. فاو را ما چه موقع گرفتیم؟ در عملیات والفجر ۸ بهمن ۶۴، حدود ۷۰ روز عراق با همه قوای زرهی و هوایی و شیمیایی و هر چه که داشت پاتک زد که فاو را از ما پس بگیرد و نیروهای ما در فاو مقاومت کردند همه آن پاتک‌ها را دفع کردند ایستادند.... 
 
.... کلی بمباران شیمیایی کرد، لشکرهای پیاده‌اش را آورد نیروهای زرهی‌اش را آورد و هواپیما‌ها و هلی کوپترهای جنگی را بکار گرفت تا فاو را پس بگیرد ولی نتوانست، بعد از ۷۰ روز آنقدر تلفات دادند که دیگر ناامید شدند و پاتک‌هایشان را قطع کردند، ما فاو را ۷۰ روز زیر شدید‌ترین بمباران‌ها گلوله باران‌ها زرهی‌ها و شیمیایی‌ها مقاومت می‌کنیم و عقب نمی‌نشینیم، چطور می‌شود تاریخ ۲۸ فروردین ۶۷ ظرف ۲۴ ساعت از فاو عقب نشینی می‌کنیم، ۲۴ ساعته، چرا؟ 
 
بیایم جلو‌تر ۴ فروردین ۶۷، ما شلمچه را ظرف ۸ ساعت خالی و عقب نشینی می‌کنیم شلمچه‌ای که در عملیات کربلای ۵ با آن همه فداکاری‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان ما آن همه جانباز و شهید و مفقود و اسیر تصرف کردیم و تا پشت دروازه‌های بصره رسیدیم علیرغم همه آن موانع و چیزهایی که صدام ردیف به ردیف پشت سر هم چیده بود و حامیان خارجی‌اش هم حمایت می‌کردند، ما در عملیات کربلای ۵ با آن سنگینی رفتیم تا پشت دروازه‌های بصره مستقر شدیم، چطور می‌شود ۴ خرداد ۶۷ ظرف ۸ ساعت همه مناطق را پس می‌دهیم و عقب می‌نشینیم؟ بیایید جلو‌تر، اگر اشتباه نکنم ۴ تیر ۶۷، از جزایر مجنون ظرف چند ساعت عقب نشینی می‌کنیم، فاو به عنوان یک نقطه استراتژیک و مهم، جزائر مجنون به عنوان نقطه استراتژیک و مهم عراق، شلمچه به عنوان یک نقطه مهم و استراتژیک تا پشت دروازه بصره دست ما بود، ما تا آن موقع دست بالا را در جبهه داشتیم، چطور می‌شود این‌ها را ظرف چند ساعت تحویل می‌دهیم و عقب می‌نشینیم؟ 
 
 پس می‌توانیم یکی از ناگفته‌های سرکشیدن جام زهر را همین مقطع بدانیم؟ 
 
بله این را که اشاره کردم که در ۱۳ اسفند ۶۶ حدود پنج ماه قبل از پذیرش رسمی قطعنامه، آقایان با دیپلماسی پنهانشان رفتند در شورای امنیت اعلام کردند که ما قطعنامه را پذیرفتیم، ‌خب امام که به شدت مخالف است رئیس جمهور که مخالف است رزمنده‌ها و فرمانده‌ها هم که مخالف‌اند چگونه می‌شود که این آقایانی که چند سال در پی تحمیل پذیرش قطعنامه به امام بودند تا وقتی که ما این نقاط قوت را داشتیم امام حاضر به پذیرش قطعنامه نمی‌شود، رزمندگان و فرماندهان حاضر به پذیرش نمی‌شوند، پس چکار باید کرد؟ باید کاری کرد که همه این نقاط قوت ما تبدیل به نقطه ضعف بشود، همه این نقاط استراتژیکی که دست ماست یکی یکی از دست ما بیرون برود به دست عراقی‌ها تصرف بشود تا ما در موضع ضعف باشیم و حالا از موضع ضعف به امام خمینی فشار وارد کنیم که باید قطعنامه را بپذیریم. 
 
 حمله سالانه ما به جای اینکه در جنوب و ادامه آن حلقات باشد منتقل می‌شود به کربلای ۱۰ حلبچه شمال غرب کشور در کردستان عراق، همه نیروهای رزمنده را از جنوب جمع می‌کنند می‌فرستند در شمال غرب کشور در کردستان عراق، هزار کیلومتر دور‌تر، قسمت اعظمش تجهیزات که داریم را به آنجا می‌فرستند، آقای محسن رضایی خودش دارد اعتراف می‌کند می‌گوید سال ۶۵ گزارشات اطلاعاتی برای ما می‌آمد که صدام خودش را دارد آماده حمله به فاو می‌کند، گزارشات اطلاعاتی می‌آمد که این‌ها قصد حمله به شلمچه و جزایر مجنون را دارند، در کتابم آورده‌ام که وزارت اطلاعات از چند ماه قبل از عملیات کربلای ۱۰ چندین بار به سپاه هشدار می‌دهد که عراق دارد قوای خودش را آماده می‌کند که بیاید فاو، ‌شلمچه و جزایر مجنون را بگیرد. سردار رشید در گزارشی که به آقای محسن رضایی دارد اشاره می‌کند: صدام چهارصدهزار نیرو در بصره و الاماره جمع کرده است، حدود ۳۰۰۰ تانک و توپ و کلی نیرو و تجهیزات آماده کرده، این‌ها آمده‌اند که فاو و مناطقی که دست ما است را بگیرند، این هشدار‌ها را آقای سردار رشید چند ماه قبل از عملیات کربلای ۱۰ به آقای محسن رضایی می‌دهد، سوال این است که ما بجای اینکه بیاییم نیروهای مستقر در فاو را تقویت کنیم تجهیزات و امکانات به آنجا منتقل کنیم نیروهای در جزیره مجنون و شلمچه را تقویت کنیم چرا می‌آییم برعکس‌اش عمل می‌کنیم، عقب نشینی مااز فاو ظرف ۲۴ ساعت هیچ توجیه نظامی ندارد. 
 
این چیزی است که تا الان از آقایان کسی سوال نکرده که بیایند به مردم جواب بدهند، شما در حالی که خبر دارید که دشمن دارد خودش را آماده حمله به این جبهه‌ها می‌کند به جای اینکه این نقاط و این جبهه‌ها را تقویت کنید نیرو‌ها را جمع می‌کنید می‌برید هزار کیلومتر دور‌تر، که در این مناطق نباشند؟! این چه معنایی دارد؟ جز این است که بناست جوری عمل شود که ما این مناطق را یکی یکی از دست بدهیم و بعد بیاییم به امام خمینی فشار وارد کنیم که بله عراق دارد همینطور پیشروی می‌کند و ما توانایی مقاومت نداریم و باید قطعنامه را بپذیریم، این چیزی است که بعضی از آقایان از اینکه مردم بدانند به شدت احتراز می‌کنند، این یکی از مطالب بسیار مهم بحث پایان جنگ و پذیرش قطعنامه است. 
 
 آیا شواهد و نشانه‌های دیگری هم در این زمینه وجود دارد؟ 
 
بله مثلا آقای ری شهری که در کابینه آقای موسوی وزیر اطلاعات بودند ظاهرا یک ماه بعد از پذیرش قطعنامه نامه‌ای را به امام خمینی می‌نویسند در مورد تحمیل جام زهر و شایعاتی که بین مردم شایع شده است مبنی بر اینکه برخی افراد پذیرش قطعنامه را به امام تحمیل کردند، آقای ری شهری این سوال را از امام می‌پرسند که می‌گوید درتحلیل حوادث اخیر و مشخصا موضوع آتش بس این شایعه در سطح وسیع مطرح است که دیدگاه حضرت امام در مسائل اصولی جنگ با دیدگاه مسئولین کشور متفاوت است و اختلاف این دو دیدگاه دلیل اصلی تحمیل قطعنامه است یعنی در حقیقت این مسئولین زهر را به کام امام ریختند، امام مقابل این نامه که آقای ری شهری چنین مسئله مهمی را مطرح می‌کند سکوت می‌کند و هیچ چیز نمی‌گوید. این سکوت معنایش چیست معنایش تایید مطالب نامه است ولی امام در آن شرایط زمانی ترجیح می‌دهند جواب آنرا ندهند.
 
اگر خلاف این بود که قطعا امام تکذیب می‌کرد و می‌گفتند چنین چیزی صحت ندارد ولی وقتی امام سکوت می‌کند یعنی اینکه این مطلب صحت دارد ولی امام به دلیل مقتضیات آن زمان جواب نامه را نمی‌دهد. یک مطلبی هم بعد از قطعنامه و حمله مجدد عراق و هجوم مردم به جبهه‌ها از ایشان در کتاب نقل شده است از قول مرحوم حاج احمد خمینی که می‌گوید امام وقتی چند روز بعد از پذیرش قطعنامه صحنه‌های حضور مردم را در جبهه‌ها می‌بینند آن جمله معروف را می‌گویند. به چند نقل مختلف این جمله را آوردم که آقای بهداروند - پژوهشگر جنگ- این را نقل کردند که امام با دیدن این تصاویر می‌گویند که احمد اگر می‌دانستم که مردم این چنین در جبهه‌ها هستند هیچگاه قطعنامه را قبول نمی‌کردم، این جمله امام را ما از سه چهار کانال مختلف شنیدیم که این هم باز تاییدیه است که پذیرش قطعنامه به امام تحمیل شد و امام را پذیرش قطعنامه به مجبور کردند.

کد خبر:162975

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد